سفارش تبلیغ
صبا ویژن


پـــرواز بــه یــجــای دیــگــه

یعنی چی؟ یعنی چی؟

 

علی طباطبایی


بااااااااااااااااااااااااورم نمیشه
تنها بازیگر جوان مورد علاقه ی ایرانیم و گیتاریست افتخاریه گروه مازیار فلاحی
ب علت ایست قلبی امروز 9 شهریور فوت کرد یعنی چی؟

سخته ولی روحت شاد علی یعنی چی؟


* مرحوم سید علی طباطبایی  یعنی چی؟

 


نوشته شده در دوشنبه 94/6/9ساعت 7:16 عصر توسط mohammadshayan1 نظرات ( ) |

بخدا زوده مرتضی جان...!یعنی چی؟

برا اولین بار رو بغض و قفلم و نمیدونم چی بنویسم... فقط اینو میگم ساعت11 روز جمعه 23آبان 93 مرتضی برا همیشه خلاص شد! 23آبان برام تلخ بود قبلا  و از امروز تلخ تر میشه به احترامش یه دقیقه سکوت میکنم و یه صلوات برا روح و جسمی که 1سال زیر شایعات درد ها درمان های طولانی عذاب کشید؛این پست طبق قول و قرار و رسم وبم بعد مراسم هفتم مرتضی به آرشیو میره و اجازه ی نظر دهی و کامنت هم ندادم چون عادت ندارم رو خبر فوت یه بزرگوار وب و خودم تبلیغ بشه؛مخصوصا اون شخص آقای تنظیم و آهنگسازی پاپ ایران باشه.
(آهنگ وبم آهنگ "بخدا" از مرتضی هستش که یجورایی انگار برا مرگ خودش خونده!)
سخته برام گفتنه این حرف اما....روحش شاد  صلوات

مرتضی پاشایی

 


نوشته شده در جمعه 93/8/23ساعت 11:35 صبح توسط mohammadshayan1 نظرات ( ) |

طبق قول و قرارمون باید شنبه شب آپ
میکردم ولی خب داشتم فیلم بازیای حسین
رو میدیدم فیلم به رخ کشیدنای غیرتش
رو میدیدم نتونستم ساکت بشینم ...
یعنی چی؟

حسین معدنی

بعد 18روز سکوت در قبال فوت حسین معدنی همشهری گلم آقای متین و دوس داشتنی که آقـــــــای والیبال آذربایجان و اردبیل بود کل جامعه ورزش ایران و مخصوصا اردبیل از مرگش تو شوک رفته ولی ازین خوشحالم که به آرزوش رسید و تیم ملی وطنش رو جزو چهار تیم برتر دنیا کرد آرزویی که 43سال به امیدش شبا چشم روی هم میذاشت و با امید به هدفش صبحش رو شروع میکرد؛مرگ حسین واقعا اکثر مردم شهر رو شوکه کرده ... ما که حسین رو از دست دادیم اسطوره ی والیبالمون که رفت اما خدا نکنه خداااااااا نکنه علی دایی فوت کنه چون مرگ علی دایی مرگ تک تک ماها میشه این یه واقعیته سروری که تو شهر خیلیا بیشتر از پدر خودشون دوسش دارن. دیگه بیش از این چیزی نمیگم چیزی ندارم که بگم فقط خدا به همسر و پدرش صبر بده همینیعنی چی؟

حسین جان،برترین پاسور سابق والیبال آسیا،بازیکن اخلاق و برترین پاسور تاریخ والیبال ایران،برترین مربی آسیا،برترین مربی لیگ جهانی2014 و و و و ... 80میلیون ایرانی بخاطر تیم والیبالی که درست کردی مدیونتن به امید اینکه همین شاگردانت که تو مراسم ترحیمت با چشای خیس بدرقه ت میکردن قهرمان لیگ جهانی بشن و مدال آور المپیک... خوش بحال تو که قهرمان زندگی کردی و قهرمان چشماتو بستی... روحت شادگل تقدیم شما

 

و حسین جان گریه های پدر و همسرت و شاگردان ت برای عزیزی چون تو:

پدر حسین معدنی

همسر حسین معدنی

گریه ی شاگردانت

گریه ی شاگردانت

 

نوجوانی حسین در اردبیل...:

13سالگی حسین معدنی

 

آخرین دستنوشت و دلنوشت حسین معدنی با دست خط خودش:

حسین معدنی

 

روحت شاد حسین به یاد خنده های همیشگیت:

روحت شاد

(یات حسین جان ایشالله روحون باشی اوجا آللهین یانیندا اولسون تقدیــــــم اولسون روحِ پاکوئهگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شما)

 

 

ببخشید این پست رو ممنوع النظر (ممنوعیت کامنت دهی)

کردم میدونم بی ادبیه ولی خب بی معرفتی بود رو  تسلیت

مرحوم معدنی چیزی نوشته شه اگه موردی هست رو پست

قبلی لطف کنین بنویسین ...بازم ببخشیدا...ممنون


نوشته شده در چهارشنبه 93/5/29ساعت 8:7 عصر توسط mohammadshayan1 نظرات ( ) |

منو بارون...

نام هنری:"بابـــــــک جـهـانـبـخـش"

نام شناسنامه ای : « علی » وااااایوااااای


- تاریخ تولد : در اول فروردین سال 1362


- محل تولد : بیمارستان « آگوستا » شهر « بوخوم » آلمانوااااای در ساعت 10 شب .


- شغل پدر : مهندس الکترونیک با گرایش مخابرات


- شغل مادر : خانه دار


- تعداد برادر : ندارد


- تعداد خواهر : دوست داشتن 1 خواهر دوست داشتن( 7 سال و 8 ماه و 10 روز کوچکتر از او ! )دوست داشتن


- مدرک تحصیلی : دیپلم تجربیجالب بودجالب بودخیلی خنده‌دار


- سوابق ورزشی : بازی در تیم های فوتبال نوجوانان و جوانان باشگاه های

 استقلالدوست داشتن ، شاهین ، کشاورز و پیام تهران - در رشته کاراته دارای کمربند

 مشکی پس از یکسال ، در وزن 40 کیلوگرم 2 بار قهرمان کیوکوشین تهران

و یک بار برنده برنز ایران در وزن 55 کیلوگرم


- دلیل انصراف از ادامه فعالیت در فوتبال : به دلیل بداخلاقی تعدادی از فوتبالیست ها !!!


- دلیل انصراف از ادامه فعالیت در کاراته : موبرداشتن دنده چپ او


- اولین کسی که او را به خواننده شدن تشویق کرد :

مرحوم « مجتبی میر زاده » ( آهنگساز قدیمی )


_ شروع خوانندگی : از 15 سالگی !!!


- ساز های تخصصی او : پیانو (از 10 سالکی در آلمان وااااایوااااای) ، کیبورد و گیتار


- اولین آلبوم او : « چی شده » ( در سال 1384 )


- رنگ مورد علاقه : آبی


- تیم فوتبال داخلی مورد علاقه او : استقلالدوست داشتن


- تیم فوتبال خارجی مورد علاقه او : تیم ملی « آلمان »


* در سال 1374 برای چهارمین بار به ایران آمد و این بار برای همیشه ماند !!!

 

 رفت و شکست...

.

.

.

آتیشم بزن...

من از بابک جهانبخش اوایل (دو سال قبل) زیاد خوشم نمیومد و فقط

آهنگ "پناهم بده" رو داشتم چون چون من اصولا آهنگایی رو گوش میدم

 که با حال و احوال خاص اون لحظه ی خودم سازگار باشه و چون من اون

 زمان ها کسی رو نداشتم هی آهنگ "پناهم بده " رو گوش میدادم...

تو اون یه هفته ای که پارسال ،قبل از عروسیه دختر داییم تو آستارا بودم

و آهنگ "تیک و تیک ساعت" رو گوش میدادم وقتی به دختری که میخواستم

 رسیدم و با نسترن موفق شدم دوس بشم آهنگ"با تو" رو گوش میدادم،

از وقتی نسترن کنار ساحل سرشو گذاشت رو شونه م و بهم گفت:

دوست دارم... ازون به بعد آهنگ"دوست دارم وقتی که..." رو گوش میدادم؛

 3ماه بکوب با این آهنگ زندگی میکردم تو باشگاه سر تمرین تو مغازه سر

کار  تو اتاقم پشت کامپیوترم تو ماشین ولی وقتی داشت ازم جدا میشد

آهنگ "به کسی چه دوستت دارم" گوش میدادم ولی دیگه کارم شد

آهنگ های" تو کجایی" و "رفت و شکستی" واسم خیلی سخت بود ؛ با

خودم عهد بسته بودم که هیچوقت بابک جهانبخش دیگه گوش ندم و

 سی دی هاشو شکسته بودم ولی نمیتونم ...نمیشه...

این روزا باز بابک جهانبخش گوش میدم چون واقعا هنرمنده، آهنگ "ای دل "

خوبه ولی نمیدونم چرا به دل نمیشینه، البته این نظر منه... بابک جهانبخش

از روز اول تا امروز هرچی خونده دارمشون و اکثرشونو حفظم ولی انصافا

 آهنگ: " بیخودی " و "رفت و شکستی" دوتا آهنگ فوق العاده ایه... مخصوصا

"بیخودی"محشرهدوست داشتن... آهنگ های جدیدی نیستن و 2سال میشه که خونده

شدن ولی 100سال هم گوش بدی ارزش داره...

بابک جهانبخش...


نوشته شده در پنج شنبه 91/7/27ساعت 10:55 عصر توسط mohammadshayan1 نظرات ( ) |

فلاحی

بیوگرافی مازیار فلاحی :

مازیار فلاحی متولد 26 مهر ماه 1353 تهران.
وی نوازندگی گیتار را از سال 1368 آغاز نمود . در سال 1371 در رشته مهندسی صنایع وارد دانشگاه شد . همزمان در مرکز آموزشهای هنری اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی دوره کارگردانی سینما را در سال 1374 با رتبه عالی به پایان رسانید.
فیلم کوتاه مطرود حاصل اولین تجربه کارگردانی وی میباشد.
پس از آن در سال 1376 مجموعه داستانهای کوتاهش را تحت عنوان " کلاغ - پاییزکودکی " منتشر نمود.این کتاب ریشه قصه های ترانه های او شد... در سال 1380 به عضویت گروه کر دانشگاه تربیت مدرس به رهبری " الیپس مسیحی " درآمد .تئوری موسیقی ،سلفژ،ارکستراسیون و موسیقی مکتوب را نزد استادش حمیدرضا دیبازر به مدت 6 سال متوالی فرا گرفت.در همین حال به عضویت گروه کر بهمن به رهبری " مهدی قاسمی " در آمد .دروس آواز جمعی و تکنیکهای آواز رانزد " ناربه چولاکیان " و" شقایق الهیاری " گذراند گیتار کلاسیک را نزد سرکار خانم " فرزانه رجایی " و خانم " آیلین ارجمند " و نوازندگی پیانو را نزد " علیرضا حشمتی افشار " ادامه داد . در اسفند ماه 1376 به دعوت " قاسم جعفری " آهنگ ها و ترانه های فیلم" مجنون لیلی" را نوشت که آغاز فعالیت خوانندگی رسمی وی در عرصه سینما و موسیقی میباشد ...
از جمله کارهای دیگر وی میتوان به موارد زیر اشاره کرد :
ساخت موسیقی متن ، ترانه ها وخوانندگی فیلمهای دو را حل برای یک مساله (به سفارش یونیسف) ، مدرسه ای برای دیگران ، نبش قلب ، ققنوس (تلویزیون) ، تیتراژ سریال لحظه دیدار(شبکه جام جم ) ،
فیلمهای بدنبال خوشبختی،دلواپسی،بی ستاره،سر سپرده(هدایت فیلم) ،تیتراژ فیلم سینمایی دختران و سریال قلب یخی اشاره کرد موسیقی متن فیلم سینمایی پروانگی نیز یکی از کار های کم نظیر وی بوده است. آلبوم " قلب یخی " به عنوان اولین آلبوم رسمی موسیقی وی در اوایل سال 90 منتشر شد... پس از آلبوم قل یخی آهنگ های زیادی وارد بازار کرد که میتوان از میان آنها به: "گل نازم" و "دلم بشکنه حرفی نیس" و "لحظه ها" و "آدمکای برفی" و... اشاره کرد و در آخر به مطلبی اشاره کنم که شاید برای اکثر شما جالب باشد و خوشحال کننده:آلبوم جدید از مازیار فلاحی در اوایل فروردین91 عرضه ی بازار میشود آلبوم دوم مازیار مطمئنا از آلبوم اولی پرفروش تر خواهد بود...


نوشته شده در چهارشنبه 90/12/3ساعت 9:34 عصر توسط mohammadshayan1 نظرات ( ) |

::

زندگی نامه ی داریوش اقبالی

داریوش در 15 بهمن 1329 (4 فوریه 1951) در تهران به دنیا آمد. پدرش, محمود اقبالی, از ملاکان آذربایجان بود. او دوران کودکی خود را در شهر میانه, زادگاه پدر و ماردش, گذراند, در همان دوران کودکی تنها خواهرش را, گیتی, که 5 سال بیش نداشت, از دست داد و این حادثه موجب تیرگی هایی در رابطه پدر و مادرش شد.

 


اولین بار صحنه را در 9 سالگی, در مدرسه شهر آرا, به مناسبت جشنی تجربه کرد, بعد ها با خواندن ترانه برای دوستان و نزدیکانش با تاییدها و تشویق های صادقانه مواجه شد تا بعدها با اجرای چند ترانه در جشن های خانوادگی حتی از گروهی از افراد ناشناس و غیر وابسته, در عرصه هنر خوانندگی, مورد تایید قرار گرفت تا داریوش بیش از پیش روی به خوانندگی آورد.
سال ها بعد داریوش برای اولین بار از طریق فرستنده تلویزیون آموزشی آن زمان, به همگان معرفی شد تا دریچه ای تازه به درون یک دنیای رویایی و پر جازبه به روی وی گشاده شود.

بعد ها فرست های جدیدی برای عرص وجود در یک زمینه ی وسیعتر فراهم گردید. برنامه پرطرفدار زنگوله ها که در ردیف محبوب ترین برناه های تلوزیونی در آن زمان محسوب میگردید, به دلیل علاقه و توجه بیش از حد نسل جوان, زمینه ی مساعدی برای هنرنمایی گروهی از خوانان مستعد و علاقه مند به کارهای هنری در رشته ی موزیک فراهم آورده بود.
داریوش به اتفاق کیوان و مرحوم افشین مقدم, در سال 1349, گروه سه نفری خوانندگان جوان را متداول کردند. موفقیت این گروه به حدی رسیده بود که حتی برای اجرای برنامه در کاباره ها از آنان دعوت به عمل می آمد و بدینگونه پس از پخش صدا و تصویر آنان در رادیو و تلویزیون, بخصوص برنامه ی 6/8 , گام تازه ای بری پیوستن به گروه خوانندگان حرفه ای, پیش گماشتند. و این در موقعیتی بود که داریوش اسم و رسمی به عنوان یک خواننده تازه نفس بدست آورده بود.

بهانه های استقلال طلبی و فعالیت فردی و تمایل به کسب عنوان و اشتهار به عنوان یک خواننده ی منفرد, دلایل جدایی از گروه سه نفره به دنبال داشت.( لازم به ذکر است که کیوان و افشین همواره به عنوان گروه 2 نفره به فعالیت خود ادامه دادند.)

پس از جدایی از گروه 3 نفره که به سبک 6/8 می خوانندند, داریوش شروع به خواندن ترانه های ملایم تر کرد, که در این میان ترانه ی به من نگو دوست دارم متولد شد و به شکلی بی سابقه و دور از میزان تصور و انتظار, میان مردم گل کرد و پس از آن داریوش به عنوان یک خوانده ی جوان, موفق به کسب هویت شد!

ترانه های بعدی داریوش تماما به سبکی کاملا غمگین و گاهی اعتراض آمیز درآمد, و پی آمدهای نا گواری را از جمله زندانی شدن وی به دلیل خواندن ترانه های سیاسی به دنبال داشت.

داریوش بدون شک محبوب ترین خواننده ی مرد قبل از انقلاب بود, و این محبوبیت هم به اسید و اسید پاشی از سوی معشوقه وی کشید. او با وجود محبوبیتش آنطور که باید و شاید در تلویزیون فعالیت نداشت, به گفته خود او که اعتقاد داشت پخش مکرر ترانه ها از رادیو و تلویزیون موجب اکراه میشود. نکته ی جالب اینجاست که داریوش در هیچ یک از شوهای خود به دوربین نگاه نمیکند.

داریوش علاوه بر هنر خوانندگی اشتیاق زیادی هم به بازیگری در فیلم های سینمایی داشت. او در اوج مشهوریتش در دو فیلم یاران (1353), ساخته محمد دلجو و امیرمجاهد با اجرای زیبای ترانه ی یاران با صدای زیبای فریدون فروغی برای این فیلم، و فریاد زیر آب (1356) به همراه فرزانه تائیدی و شهره و به کارگردانی سیروس الوند ایفای نقش کرد, و در این فیلم دو ترانه فریاد زیر آب و اجازه را نیز به عنوان موزیک متن این فیلم, مورد اجرا قرار داد. داریوش ترانه ی زندونی,که جزو ترانه های سیاسی او به شمار میآید, را برای فیلم گذر اکبر و زهره را برای فیلم رهایی خواند.

داریوش تحصیلات راهنمایی را در مدرسه فارابی کرج گذراند . یکی از معلمانش که آذری زبان بود، برنامه هایی در سالن های ورزشی ترتیب می داد که داریوش در آن سالن ها ایفای نقش می کرد مدتی بعد داریوش به تهران آمد و در دبیرستان مدائن تحصیلاتش را ادامه داد، چندی نگذشت که به خاطر انشای خیلی صادقانه اش از مدرسه اخراج شد . بعد این موضوع به دبیرستان آزادگان نارمک رفت . داریوش 2 سال از تحصیلاتش را در دبیرستان شاپور شهر سنندج گذراند و هنوز هم یادگاری داریوش بر روی یکی از درخت های سنندج موجود است بعد از اتمام درس، کارخوانندگی را به صورت حرفه ای آغاز کرد اولین ترانه ای داریوش که در 17 سالگی اجرا شد ترانه پیمان شکسته بود که ساخته خود داریوش و شعر زیبای علی گزرسه بود، درسال 1349 زمانیکه داریوش 19 ساله شد به طور رسمی کار خوانندگی را با ترانه همیشه جاوید به من نگو دوست دارم آغاز کرد مساله ای که همیشه داریوش را در کنسرت هایش رنج می داد، رفتار پلیس ها و بادی گاردهای برگزار کننده کنسرت ها با هوادارانش بود که این بی مهری ها باعث شده بود تا عشق حاکم بر سالن های کنسرت داریوش کم رنگ شود .

داریوش توسط آقای حسن خیاط باشی راهی تلویزیون شد و با آقای فرشید رمزی که در آن زمان کارگردان تلویزیون بود شروع به همکاری کرد . از آنجایی که در آن زمان مملکت پارتی بازی بود، داریوش را به خاطر یه سری مسائل از تلویزیون اخراج کردند، در آن موقع شاید تنها یکی دو آهنگ از داریوش پخش شده بود . بعد از آن با ایرج جنتی عطائی آشنا شد و با او به راهش ادامه داد . بعد از ایرج با هنرمندانی چون حسن شماعی زاده (آهنگساز چشم من، دستای تو و ...) ،بابک بیات (آهنگسازخونه ،بن بست و ...)، بابک افشار ( آهنگساز آلبوم نفرین نامه ) و اردلان سرفراز کار خویش را ادامه داد . داریوش با کیوان و افشین گروه شش و هشت را تشکیل دادند، ترانه های (شیطنت، چه خوبه آدم همیشه و یاد اون روزهای شاد) مربوط به این گروه می باشد .

داریوش در سال 1351 زمانی که 22 ساله بود به خاطر خوندن ترانه های (بوی گندم، بن بست، جنگل، علی کنکوری و خونه) باعث بر انگیخته شدن خشم نظام شاهنشاهی شد و به زندان قصر افتاد ساواک برای مدتی بدجوری پاپیچش شد و در سن 23 سالگی دوباره به زندان اوین افتاد برای داریوش قابل قبول نبود که به خاطر یک سری آهنگ و ترانه باید مورد باز پرسی قرار گیرد . داریوش به خاطر خوندن این ترانه ها 2 سال و 2 ماه در زندان بود که 6 ماه را در سلول انفرادی سپری کرد .

داریوش علت محبوبیت خود را چنین بیان میکند : سعی کردم خودم باشم، صادق باشم، سعی کردم با مردم رو راست باشم، و این همان رازی است که می تواند هرکس را در قلب های مردم جای دهد .

پاشیدن اسید روی داریوش هنرمند محبوب ایران : مدتی تیتر اصلی روزنامه ها و مجلات شده بود داریوش در این باره چنین می گوید یادمه روی صحنه بودم و داشتم ترانه ی نفرین نامه رو می خوندم که یک دفعه احساس کردم که صورتم گرم شده بعد که متوجه شدم دیدم زنی با یک لیوان آبجو خوری روی صورتم اسید پاشیده خوشبختانه در مجاورت با هوا خاصیت اسید کم شده و آسیب جدی بر من وارد نشد، نمی دونم این عشق بود، نفرت بود، چی بود که این زن رو مجبور به این کار کرد .

در کارنامه هنری 36 ساله او بیش از 200 ترانه ثبت شده و ایفای نقش در 2 فیلم یاران و فریاد زیر آب تجربه سینمایی او می باشد . جهان عرب با سبک غنی او آشناست، از این رو جایزه افتخاری فستیوال ویدیو کلیپ در بحرین به او اهدا گردید. داریوش در شب مراسم از صلح و آزادی و امنیت در کشورهای منطقه، مخصوصاً وطنش، پیام داد با این آرزو که مستبدین و دیکتاتورها از تاریخ پند بگیرند.

سال 2000 سال رویش داریوش : داریوش کارش را ادامه داد تا اینکه از 2000 گفت سال 2000 سالی که همه از همهمه های یکی شدن به من شدن روی می آوردند . ترانه سال 2000 که در آن زمان برای مردم غیر باور و همه زیر لب می گفتند: داریوش از چه میگوید...؟ از سقوط، از فرار، از شکفتن فلز آری غیر باور بود در زمانی که اوج محبت بود از سال 2000 بگویی، آری به شب های پر از قصه رسیدیم به سال 2000 وقتی که سال میلادی داشت ورق می خورد، بودند کسانی که ترانه 2000 را زمزمه میکردند آن لحظه بر داریوش چه گذشت ...؟ اما بر خلاف تصور سال2000میلادی برای داریوش شروعی دوباره بود، بهتر بگویم تولدی دوباره داریوش در این سال توانست از دست اعتیاد خلاص شود، بیماری که چندین سال دامن گیر او بود اعتیاد بیماری که امروزه دامن گیر جامعه ما شده، در مورد اعتیاد سخن گفتن زیاد است از سال 2000 داریوش دامنه ی فعالیت خود را وسیع تر نموده و به حمایت از هموطنان دردمندش، که از بیماری اعتیاد رنج می بردند، سازمان مرکز بهبودی ایرانیان را، همراه یاران دیگرش تأسیس نمو د. با پایه گذاری بنیاد آینه و عضویت در سازمان عفو بین الملل، فعالیت های اجتماعی او گسترده تر گردید . او در این راستا می کوشد تا با پیام بهبودی و ارائه آگاهی، پیشگیریی و مبارزه با همه آسیب های اجتماعی، بخصوص بیماری اعتیاد، فضایی سالم برای هموطنان در آتش نشسته سرزمینش بوجود آورد . اما هنر مندانی چون اردلان سرفراز، ایرج جنتی عطائی، فرید زولاند و ... از داریوش گفته اند که شنیدن حرفهای آنان خالی از لطف نیست .

داریوش از زبان اردلان سرفراز : در مورد داریوش من یک کتاب 35 ساله میدونم، ولی مختصر می کنم حرفم را جدای کیفیت های تکنیکی صدای داریوش که باید اساتید موسیقی در موردش سخن بگویند، در مورد داریوش فقط این را می توانم بگویم که داریوش صدای زخمیه سرزمین ماست . داریوش صدایی بوده که در طول 35 سال پا به پا و همگام ترانه ی متعهد و بیدار ایران قدم برداشته و به قول دوست شاعرم، آقای فرهاد شیوانی (به صدایی می خواهم برسم که گلویش نی خونین شکایت باشد) که داریوش آن صدایی است که به اعتقاد من و دیگر همکارانم که نقشی در ترانه بیدار و ترانه متعهد و ترانه مولف دارند در سرزمین من بار عاطفی این ترانه ها را داریوش به بهترین وجه به دوش کشیده و به مردمی که مخاطبین اصلی هر هنر متعهد هستند رسانده و به سعادت کارهای داریوش یک به یک اگر مرور کنیم در کنار ما پای مردانه ایستاده و این از نظرکیفیت های یک صدای متعهد . در انتها می خواستم بگویم که داریوش واقعیت ترانه راستین و متعهد و ترانه بیدار ایران هست، از آغاز تا به امروز، ترانه ی ماندنی یعنی آیینه ی رو در روی اجتماع و سرزمین من، نشانگر تمام کمی و کاستیها .

داریوش از زبان فرید زولاند : من افتخار این را دارم که در حدود 35 سال است با داریوش کار می کنم و در طی این مدت بهترین کارهای خود را که البته با صدای داریوش و اشعار زخم دار آقایان اردلان سرفراز، ایرج جنتی عطائی و شهیار قنبری می باشد را ساخته ام . داریوش به نظر من کسی هست که اعتبار مو سیقی ماست، اعتبار ترانه هست، ترانه بیدار، داریوش کسی هست که با صداش حقیقت را به رخ می کشد، درد او درد مردم هست و درد ترانه سرا و آهنگساز را خوب می داند و به صورت درست و به صورتی که لازمه به مردم ارائه میدهد . داریوش کسی هست که ترانه را از صورت گل و بلبل و از صورت کوچه و بازاری به صورت جدی و اجتماعی در می آورد و مسائل اجتماعی و سیاسی را بیان می کند و داریوش به نظر من بهترین پیام دهنده ترانه است. و من خودم از نظر احساسی و کاری وقتی که برای داریوش کار می کنم، صدای او، رفاقت او، صداقت او، در وجود و احساس من وجود داره و صداش در گوشم می خونه و برایش آهنگی رو می سازم که در وجود من به وسیله ی صدای او نواخته می شود و این را هم می دونم که این پیام به طور صحیح به دست مردم و گوش مردم می رسه .

اما مسئله ای که همه را حیرت زده کرد درخشش داریوش در سینماست، داریوش با بازی در دو فیلم فریاد زیر آب و یاران توانست در دنیای هنرپیشگی نیز خود را محک بزند آن هم چه محکی...! در فیلم فریاد زیر آب که شاید بتوانم بگویم بارها و بارها این فیلم را دیده ام ولی هر بار دیدن آن تازگی خاصی برای من داشته و توانسته است ارتباط جدیدتری با من برقرار کند نیازی به خلاصه گویی داستان فیلم نیست چون می دانم برای یک بار هم که شده، این فیلم ها را دیده اید و می توانم حدس بزنم که پرده به پرده ی این فیلم را حفظ هستید. اما مسئله ای که به واقعیت گرایی فیلم کمک می کند تطبیقی از دنیای امروزی و دنیای لیلی و مجنونی سناریو است که در این فیلم دردهای جامعه به کنار رفته و عشق به میان می آید . داریوش علاوه بر ایفای نقش در این دو فیلم در بسیاری از فیلم ها با صدای خود توانسته است به فروش بیشتر آن فیلم کمک کند، که باز هم هنر داریوش است که من و تو را به پای گیشه بلیط فروشی می کشاند .

داریوش در طی فعالیت هنری خود, قبل از انقلاب, بیش از 300 ترانه در بیش از 30 صفحه و کاست مستقل خود به موسیقی ایران عرضه کرد, و حضور کاملا فعالی نیز بعد از انقلاب داشته, و همچنان به فعالیت خود ادامه میدهد. دور از انساف نیست که اشاره ای داشته باشیم به تلاشی که داریوش برای جوانان ایرانی مبتلا به اعتیاد و کمک های مالی به نیازمندان داشته و دارد.

در حال حاضر از داریوش 11 کلیپ تصویری در آرشیو ما موجود می باشد:

دو اجری ترانه ی شبخون 1 و 2
زندونی
یاور همیشه مومن
نفرین نامه
جشن دلتنگی
به خود رسیدن
از تو
شقایق
دو اجرای گل بارون زده ی من 1 و 2
و خورشید خانوم آفتاب کن

موسیقی داریوش یادآور این امید و نوید است که با پشتکار، عشق، ایمان، و با یک هدف والا میتوان وطن را دوباره ساخت، اگر چه با خشت جان خویش .


نوشته شده در جمعه 90/11/14ساعت 7:26 عصر توسط mohammadshayan1 نظرات ( ) |

 

عکس  خسرو شکیبایی و بیوگرافی خسرو شکیبایی

 خسرو شکیبایی

شکیبایی

 

بیوگرافی خسرو شکیبایی:

در شناسنامه اسمش «خسرو» است ولی خانواده و بچه محل ها «محمود» صداش می کردند. خسرو شکیبایی متولد فروردین 1323 در خیابان مولوی تهران.
پدر خسرو سرگرد ارتش بود و وقتی او ، 13-14 ساله بود _ظاهرا بر اثر سرطان _ از دنیا رفت و باعث شد اون پیش از پایان کودکی وارد زندگی بزرگسالانه بشود.
او قبل از اینکه وارد عرصه تئاتر شود ، تو خیاطی و کانال سازی وآسانسور سازی کار می کند. در 19 سالگی برای اولین بار روی صحنه تئاتر میرود و بعد از مدتی به عباس جوانمرد ، معرفی و به صورت کاملا حرفه ای بازیگر تئاتر میشود. بازی در تئاتر ادامه داشت تا
بازی در نقش کوتاهی در فیلم خط قرمز (مسعود کیمیایی، 1361) به سینما آمد. و تا سال 1368 در نقشهایی ظاهر شد. از جمله در فیلمهای دزد و نویسنده، ترن و رابطه خوب ظاهر شد. اما از بازی در فیلم هامون (داریوش مهرجویی، 1368) بود که نام خسرو شکیبایی سر زبانها افتاد. او برای بازی بسیار زیبایش در همین فیلم از هشتمین جشنواره فیلم فجر، سیمرغ بلورین دریافت کرد و تحسین منتقدان و مردم را برانگیخت.
خسرو شکیبایی از سال 1368 به بعد، دیگر نتوانست از جلد حمید هامون بیرون بیاید و حمید هامون را در انواع و اقسام لباسها و تیپهای مختلف تکرار کرد. اما توانایی هایش انکارناپذیرش را در چند فیلم به معرض نمایش گذاشت: بازی تاثیرگذار او در دو فضای کاملا متفاوت در فیلم کیمیا (احمدرضا درویش، 1373) و بازی متفاوت او در فیلم کاغذ بی خط (ناصر تقوایی، 1380).
خسرو شکیبایی در تلویزیون هم موفق بود. از همان زمان که در نقش مدرس بازی کرد و آن مونولوگ طولانی معروفش را اجرا کرد تا بازی در مجموعه تلویزیونی روزی روزگاری، خانه سبز، کاکتوس، تفنگ سر پر و این اواخر هم که مجموعه تلویزیونی در کنار هم را روی آنتن دارد.
او آخرین جایزه اش را از ششمین جشن ماهنامه دنیای تصویر برای بازی در فیلم کاغذ بی خط دریافت کرد.
پس از گذشت نزدیک به 22 سال از اولین حضورش در سینمای مسعود کیمیایی، بار دیگر و اینبار در کنار استاد عزت الله انتظامی در فیلمی از مسعود کیمیایی ایفای نقش کرد: « حکم » (1383)

و چقدر عالی بازی کرد. او در سال 1384 و 1385 چهار بازی قدرتمند دیگر نیز به کارنامه سینمایی اش افزود: چه کسی امیر را کشت؟، اتوبوس شب، رئیس و دست های خالی

مجموعه آثار:

- خط قرمز (مسعود کیمیایی - 1361)
- دادشاه (حبیب کاووش - 1362)
- صاعقه (1364)
- رابطه (پوران درخشنده - 1365)
- دزد و نویسنده (کاظم معصومی - 1365)
- ترن (امیر قویدل - 1366)
- شکار (مجید جوانمرد - 1366)
- هامون (داریوش مهرجویی - 1368)
- عبور از غبار (پوران درخشنده - 1368)
- ابلیس (احمدرضا درویش - 1368)
- جستجو در جزیره (مهدی صباغزاده - 1369)
- سارا (داریوش مهرجویی - 1371)
- پرواز را بخاطر بسپار (حمید رخشانی - 1371)
- یکبار برای همیشه (سیروس الوند - 1371)
- بلوف (ساموئل خاچیکیان - 1372)
- کیمیا (احمدرضا درویش - 1373)
- پری (داریوش مهرجویی - 1373)
- درد مشترک (یاسمین ملک نصر - 1373)
- لژیون (سیدضیاءالدین دری - 1373)
- سایه به سایه (علی ژکان - 1374)
- خواهران غریب (کیومرث پوراحمد - 1374)
- سرزمین خورشید (احمدرضا درویش - 1374)
- عاشقانه (علیرضا داودنژاد - 1374)
- روانی (داریوش فرهنگ - 1376)
- زندگی (اصغر هاشمی - 1376)
- دختردایی گمشده (داریوش مهرجویی - 1377)
- میکس (داریوش مهرجویی - 1378)
- دختری بنام تندر (حمیدرضا آشتیانی پور - 1379)
- کاغذ بی خط (ناصر تقوایی - 80/1379)
- مزاحم (سیروس الوند - 1380)
- اثیری (محمدعلی سجادی - 1380)
- صبحانه برای دو نفر (مهدی صباغزاده، 1382)
- ازدواج صورتی (منوچهر مصیری، 1383)
- سالاد فصل (فریدون جیرانی، 1383)
- حکم (مسعود کیمیایی، 1383)
- پیشنهاد پنجاه میلیونی (مهدی صباغزاده، 1383)
- ستاره ها: ستاره بود (فریدون جیرانی، 1384)
- عروسک فرنگی (فرهاد صبا، 1384)
- چه کسی امیر را کشت؟ (مهدی کرم پور، 1384)
- اتوبوس شب (کیومرث پوراحمد، 1385)
- دست های خالی (ابوالقاسم طالبی، 1385)
- رئیس (مسعود کیمیایی، 1385)

مجموعه های تلویزیونی:
- مدرس
- روزی روزگاری (امرالله احمدجو، 1368)
- خانه سبز (مجموعه - بیژن بیرنگ، مسعود رسام - 1375)
- کاکتوس (مجموعه سری اول - محمدرضا هنرمند - 1377)
- تفنگ سرپر‌ (مجموعه - امرالله احمدجو - 79/1378)
- در کنار هم (مجموعه تلویزیونی - فتحعلی اویسی- 1381)

جشنواره ها و جوایز:

- برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد از هشتمین جشنواره فیلم فجر برای بازی در فیلم « هامون » - 1368
- برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد از سیزدهمین جشنواره فیلم فجر برای بازی در فیلم « کیمیا » - 1373
- برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد از بیست و سومین جشنواره فیلم فجر برای بازی در فیلم « سالاد فصل » - 1383
- برنده دیپلم افتخار بهترین بازیگر نقش اول مرد از بیست و پنجمین جشنواره فیلم فجر برای بازی در فیلم « اتوبوس شب » - 1385
- کاندید سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد از یازدهمین جشنواره فیلم فجر برای بازی در فیلم « یکبار برای همیشه » - 1371
- کاندید تندیس زرین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد از دهمین جشن خانه سینما برای بازی در فیلم « چه کسی امیر را کشت؟ » - 1385
- دومین بازیگر نقش اول مرد سال به انتخاب نویسندگان و منتقدان سینمایی برای بازی در فیلم « کاغذ بی خط » - 1381
- کاندید سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد از پانزدهیمن جشنواره فیلم فجر برای بازی در فیلم « سایه به سایه » - 1375
- کاندید سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد از بیستمین جشنواره فیلم فجر برای بازی در فیلم « کاغذ بی خط » - 1380

 

"روحش شاد"

 


نوشته شده در جمعه 90/11/14ساعت 7:20 عصر توسط mohammadshayan1 نظرات ( ) |


Design By : Pichak