• وبلاگ : پـــرواز بــه يــجــاي ديــگــه
  • يادداشت : ::..بـاغ شـــــوق..::
  • نظرات : 2 خصوصي ، 16 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2      >
     
    موفق باشيد
    پاسخ

    ممنون عزيز
    + دختري از سزرمين افتاب درخشان 


    زندگي برگ بودن در مسير باد نيست امتحان ريشه هاست

    ريشه هم هرگز اسير باد نيست زندگي چون پيچک است انتهايش ميرسد سمت خدا

    پاسخ

    احســـــــــنت...!! جمله ي قشنگي بود
    سلام يه سوال معنوي ازت دارم مي خوام عقيده تورو بدونم چيه؟راستش يه روز بادوستامو ودبير دين وزندگي مون سراين موضوع صحبت کرديم ولي من بازم قانع نشدم..چراخداانسان رو آفريد؟آفريدکه گمراه شدنشون روببينه؟آفريد تاماهمش اطاعت کنيم؟آفريدتاتابعضي هاخوب باشن بعضي هاي ديگه بد؟آفريد تابعضي هاتوسري خوربقيه باشن؟يازيزبارظلم؟فکرنکني باپرسيدن اين سوالا مي خوام بگم که من آدم کافري هستم ودارم کفر مي ورزم نه...من اتفاقا نسبتا آدم مذهبي هستمفقط برام سوال پيش اومده بودهمين گفتم نکنه تو بتوني کمکم کني اگه کني واقعا ممنونت ميشم(حالا بدون شوخي فکرکنم به خودت بگي اي بابا اين دختره چي گيريه مارو ول نمي کنه بچه پررو..... ولي خواهشايه باربهت گفتم بازم ميگم اگه جواب سوالامو مي دونستم نمي پرسيدم ازت عزيز)موفق باشي جوانمرد
    پاسخ

    عليـــك...فائزه خانم تولدتون مبارك...///واقعيتش من از 12سالگي تا الان به اين سوال فكر ميكنم ولي به جوابي نميرسم؛حتي رفتم و كتاب هاي استاد مطهري و استاد دكترشريعتي رو بر مبناي اين سوال خوندم ولي باز به جوابي كه ميخواستم نرسيدم؛حتي سر اين سوال هم توي مدرسه ي راهنمايي م از معلم ديني م پرسيدم جوابي نداد،اومدم اول و دوم دبيرستان باز جواب ندادن؛امسال توي سوم دبيرستان از معلم دين و زندگي م پرسيدم بهم گفت:كافري!!! خاك تو سر معلمي كنم كه خودشو خود سانسوري ميكنه!!! من دنبال استدلالي قانع كننده ميگشتم ولي كسي پيدا نشد بهم جواب بده؛از معلم دين و زندگي پرسيدم:ببخشيد جناب شيخ قاسمي چرا انسان به دنيا اومده چرا موجودي به نام انسان خلق شده اصلا مگه خدا انقدر كوچيكه كه انسان رو آفريده مختص اين كه بهش سجده كني...؟؟؟؟ جواب داد:خدا همه ي مخلوقات رو آفريد و در آخر انسان رو آفريد تا خودش رو اثبات كنه و همه ي صفات نيكش رو در وجود انسان دميد؛منم پرسيدم :مگه خدا به اون بزرگي كمبود داره كه بخواد به كسي خودش رو اثبات كنه؟؟؟؟ خدايي كه نه به من نه به تو و نه به هيچ احدالناسي محتاج نيست... پاسخ داد:تو كافري!!! ولي به قول استاد گرانقدرم حسين پناهي:نه ،من كافر نيستم زيرا به گفته هايم ايمان دارم... رفتم سراغ كفرنامه هاي استاد پناهي و كارو رو خوندم چون از بزرگي شنيدم كه خواندن كفرنامه براي افراد اهل مطالعه باعث تقرب و نزديكي به خدا ميشه... در آخر حرفم رو با شعر استاد پناهي اتمام ميرسونم:ديوونه كيه؟عاقل كيه؟جونور كامل كيه؟واسطه نيار به عزتت خمارم،حوصله ي هيچكسي رم ندارم؛كفر نميگم سوال دارم،يك تريلي محال دارم؛تازه ميفمم چي كارم،ميچرخم و ميچرخونم سياره م ؛تازه داشتم ميفهميدم كه فهم من چقدر كمه،اتم تو دنياي خودش حريف صد تا رستمه گفتي چشماتو ببند وقته رفتنه؛گفتي بيا زندگي خيلي زيباست،دويدم؛چشم فرستادي تا ببينم كه ديدم؛گفتم اين آتش باز تو آسمون معناش چيه؟كنار اين رود روان معناش چيه؟اين همه راز اين همه رمز معماس؟؟؟؟خدايا آوردي حيرونم كني كه چي بشه ، نه والله؛مات و پريشونم كني كه چي بشه نه بلله؛پريشونم نبودم؟؟؟؟من حيرونت نبود؟؟؟ جواب زنده بودنم مرگ نبود...تورو به خدا بود؟؟؟؟؟ مردنه من مردنه يك برگ نبود...جون شما بود؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    + دختري از سرزمين افتاب درخشان 


    بين منو تو چيزي ديوار نخواهد شد گرفاصله هم افتد بسيارنخواهدشد

    باعشق تنفس هم يک حادثه تازست در قصه ما چيزي تکرار نخواهد شد

    عشق امدو از نوزد پس چيدوتوبر موزد انجا که تو گل باشي گل خارنخواهد شد

    وقتي توهواداري از باغ کني زين پس سرخورده ترين بيدش هم دار نخواهد شد

    شايد دلي از يک دل ازرده شود اما هرگز دلي از يک دل بيزار نخواهد شد

    پاسخ

    سلام مرسي از شعر قشنگت خانم............
    سلام
    قآلبـــــ نو مبــــــــ ـــآرک...
    +خيلي قالب قبليه بد و قاطي پاطي بود روم نمي شد بگمولي اين خيلي خوبه...
    +آپم(هويج طوري گفتم... ميدونم وخت نداريد...)

    پاسخ

    سلـــــــــــــــــام مريم خانم گـــــــــل... چطول متولي؟؟؟ به قول خودت: ميسي عسيسم كه سر زدي... چشم ميام
    سلام...اهداف قشنگي داري ومن فکر مي کنم با پشتکاري که تا الان از تو ديدم به هدف هات مي رسي .ولي هر وقت رفتي توي اين کار مراقب خودت باش به قول خودت بازي کردن با دم شيره!!!ولي بدون واقعا براي من جالب بود که گفتي از 4 سالگي آرزوت اين بوده!!آخه براي يک بچه چهارساله يه جورايي غير هضم پس معلوم ميشه از همون بچگي راهت با بقيه بچه ها جدا بوده جدا ميگم من خودم بچه بودم هرکي ميگفت ميخواي چه کاره بشي ميگفتم دکتر!ولي الان هدفم تغيير کرده يا مي خوام منجم بشم يا که مهندس مکانيک که همه دبيرام بهم ميگن براي يک خانوم شغل مناسبي نيست...حالا بگذريم ...فعلا خداحافظ.موفق باشي البته بااجازه....... جوانمرد.
    پاسخ

    ممنون... آره خودمم اين احساس رو دارم كه با بقيه فرق دارم... چون اكثر پسرا اينترنت رو ياد ميگيرن تا ازش عكس هاي بـــــــــــــوق فيلم هاي بـــــــــــوق داستان هاي بـــــــــــــوق وردارن يا كه با دخترا دوس بشن واسه ي بـــــــــــــوق؛ولي من يادمه توي 10 سالگي يعني سال 84براي اولين بار اومدم نت!!! تنها كاري كه ميكردم زندگي نامه ي بزرگان رو از اينترنت ورميداشتم و ميخوندم!!! تو زندگي توي اين سال ها تنها فقط يك بار توي گوگل وقتي 10سال م بود نوشتم:دانلود كليپ هاي س ك س ي... فقط از رو كنجكاوي چون تا اون موقع نميدونستم دختر و پسر چه فرقي دارن از شانس بد من ، چون اينترنتم سرعتش پايين بود ، اون كليپ رو وا نكرد و نكرد و نكرد و بالاخره بعد از 25دقيقه يهو فيلم فيلم وا شد و همون لحظه نماز مامانم تموم شده بود و يهو در اتاقم رو وا كرد!!! قلبم داشت وايميستاد انقدر شوكه شدم كه يادم رفته بود با كدوم دكمه صفحه بسته ميشه!!! موس رو گم كرده بودم!!! اون روز مامانم همه چي رو فهميد ولي به روم نياورد و طبق معمول انتظار داشت كه خودم برم صادقانه بهش همه چي رو بگم، منم رفتم و بهش همه چي رو گفتم و گريه كنان بهش فول شرف دادم و گفتم:مامان بي شرفم اگه ازين به بعد تا آخر عمرم توي اينترنت دنبال فيلماي اونطوري برم؛ازون موقع نشستم پاي مطالب فلسفي اينترنت و برعكس هم و سن و سال هام متنفر سايت هاي اونطوري بودم!!! خاك تو سر جووني كه ديدن فيلماي س ك س ي، از آينده و سرنوشت مملكتش مهم تره!!! من راجب اين فيلم ها و داستان ها به زودي يه مطلب تكان دهنده اي تو وبم آپ ميكنم...
    با اجازه...سلام شايان راستش اومدم بهت بگم به نظر من تو يک جوانمردي فکرنکن با اين حرفم اومدم خامت کنم دروغ بگم نه اينو واقعا دارم ميگم ....ولي اگه خودت فکرمي کني که هنوزجوانمرد نيستي اينو بدون هنوزم فرصت هست که آدما اهل جوانمردي وفتوت بشن پس دير نيست يعني هيچ وقت دير نميشه....پس با اجازه ات....موفق باشي جوانمرد...خداحافظ
    پاسخ

    ممنون فائزه جان... من از بچگي عاشق رشته ي امعه شناسي بودم و دوس داشتم تحصيل كنم و طرز فكر اطرافيانم رو در باره ي فلسفه و جامعه شناسي بالا ببرم (درست مثل علي مولايي)ولي نشد... و رياضي فيزيك و برنامه نويسي كامپيوتر رو انتخاب كردم و يكي از دلايل اين كارم كسب درآمد بود؛چون واسه كساني كه فلسه و جامعه شناسي ميخونن توي اين بازار تره هم خورد نميكنن!!! ولي من ايشالله تصميم دارم تا دكتراي برنامه نويسي و هكري كامپيوتر برم البته الان هم ميتونم وبلاگ هارو هك كنم و بلدم ولي دلم ميخواد رسمي تر و علمي تر ياد بگيرم ولي برعكس خيلي ها هدفم اين نيس كه از حساب بانك ها هك كنم و پول كش برم يا از حساب شركت بيمه پول بدزدم هدف من اينه كه يا توي پليس سايبري (همون پليس رايانه اي ) استخدام بشم و برم تو گروه اونا ولي يكي از بزرگاني كه اطرام مشاورم هستش ميگه:اگه بري پليس سايبري بعد از 15-20سال كه كاراييت تموم شد مفقود و ناگهاني ناپديد ميشي...!!! بخاطر همين ميترسم برم سراغ اين شغل ولي طبق معمول اين آقا شايان يكم كلّه شّقه آخه از 4سالگي آرزو دارم هكر بشم و توي پليس سايبري برگزيده بشم... البته با يكي از دوستان بابام كه توي پليس سايبري اردبيل سرگرد هستش مشاوره كردم و گفت:تو سعي كن از يه دانشگاه برنامه نويسي كامپيوتر شهر معتبر دربيا باقيشو كاري نداشته باش.... عاشق اين شغلم ولي ميدونم كه اين شغل بازي كردن با دم شيره و خيــــــــــــــلي خطرناكه ولي باز عاشقشم و مثل اون يكي اهدافم حتما بهش ميرسم...
    + دختري از سرزمين افتاب درخشان 
    نميگم کار بدي کردي اما دل يه دختر خيلي زود ترک برميداره و با يه اشاره ميشکنه وبايد اين دل شکسته رو سالها با خودش به يدک بکشه تا اتفاقي بيفته و اون دل شکسته بند بخوره اما اون دل دل هميشگي واولش نيس و جاي بندخورده و دردش ميمونه
    پاسخ

    ببين عزيز جان ؛من كاملا تورو درك ميكنم و كلا دخترا رو درك ميكنم همه ي اين حرفاتو هم توي كتاب : حقوق دختران خوندم... ولي اين موضوع فرق ميكنه
    + دختي از سرزمين افتاب درخشان 


    نميگم کار بدي کردي اما کارخوبيم نکردي که يه دختره وابسته ي خودت کردي يه دختر وقتي يکي رو دوسداره سعي ميکنه تمام محبتش رو نسارت کنه هيچ دختري وجودنداره که به پسري فکر نکنه حتي اگر بگه من ادم سنگدلي هستم و هيچ پسري هم وجودنداره که بگه من به هيچ دختري فکر نميکنم اين قانون طبيهته خود من ادمي بودم که فکرنميکردم به يه پسر دل ببندم اما حالا خيلي دوسدارم به زمان گذشته برگردم و اون ارامش قبلي رو به دست بيارم اون نگاهاي مهزبانانه اما حالا با نگاه هايي که نميدونم اسمشو چي بزارم اما چيزيه که خيلي ادمو اذار ميده دلم لک زده براي يه نگاه بدون تقصير اگه ميتوني راهنماييم کن

    اي دل مگفتمت مرواز راه عاشقي رفتي بسوز که اينهمه اتش سزاي توست

    پاسخ

    بذار به اين موضوع از فضاي بالا تر نگاه كنيم: تاحال فكر كردي چرا قبل از اينكه اسكناس 10000تومني به بازار بياد ، تقلبيه اون توي بازار پر شد!!! تا حال فكر كردي يه چيزي تو اروپا توليد و اختراع ميشه ولي قبل از انتشار آن توي بازار ، توي ايران تقلبي ش رو توليد ميكنن... ما ايراني ها دوس داريم پيشرفت كنيم واسه همين هرچي به بازار اروپا مياد فورا مياريمش كشورمون بدون اينكه فلسفه ي اون و كاربرد اون رو بدونيم!!!! دوس پسر يا دوس دختر داشتن هم اون طوره... دوس پسر و دوس دختر داشتن خيلي خوبه ولي موقعي خوبه كه بي كلك و هدف خاصي باشه براي مثال اكثر دخترا دوستيشون با پسر واسه اينه كه اونو تيغ بزنن و چند هزار يا چند صد يا چندين ميليون ها ازون پسر پول تيغ بزنن و متقابلا اكثر پسرا هم با دخترا واسه(خيلي ببخشيد) سكس دوس ميشن... پس انتظار نداشته باش كه عشق ها ماندگار باشه؛ عاشقي خوبه ولي وقتي كه عشقي تو كار نيست ، عاشق از كجا بياريم؟؟؟؟!!!؟؟؟ تا به دختري ميگي عاشقتم، ميگه: واسم شارژ ميگيري يا واسه تولدم چي ميگيري...؟؟؟!! دخترا هم وقتي به پسري ميگن: وابسته ت شدم و بهت دل بستم ، پسره ميگه: مياي خونمون؟؟؟ اگه واقعا دوسم داري بيا خونمون و...!!!! اگه هركي ازين به بعد ازت پرسيد چرا عاشق ها مثل عاشقان قديم نيستن،بهش بگو: وقتي عشقي وجود نداره ، عاشق از كجا بياريم؟؟؟!!!!!!!!!!
    باشه ديگه بهت نمي گم ولي فکر کردم جوانمردي آخه خودت گفتي اخلاقت مثه عليرضا توي راستش را بگو... براي همين باخودم گفتم ايول بالخره يه جوانمرد پيداشد....باش ديگه نميگم...
    پاسخ

    ولي خداييش واقعا حس خوبي پيدا ميكردم وقتي جوانمرد صدا ميكردي... من ميترسم بگم بگو بگن شايان داره خودشو تحويل ميگيره... نه فائزه جان هر طور راحتي ؛ببخش تو كامنت قبلي اونطور نوشتم... اگه دلت ميخواد بگي مانعي نداره... ناراحت نميشم بلكه؛خوشحال هم ميشم...
    سلام شايان جان انقدر ديروز وقت کم داشتم که فقط اومدم يه سري زدم به وبت يه نظري گذاشتم ورفتم اصلا حواسم نبود بگم چه قالب قشنگي گذاشتي!مبارک باشه خوشملهشايان راستش درباره ي کتاب يه سوال من رفتم نمايشگاه کتاب يه چند روزي ميشه تو مشهد باز شده بدش اولش از کتاباي استاد شريعتي هيچي نبود جز کتابچه هاي کوچيکي به اسم عاشقانه هاي دکتر شريعتي...خلاصه با گشتن کل سالن از يک غرفه پرسيدم و گفت آره کتاب کوير رو دارم ولي بخش هاش به صورت جدا جداست توي يک کتاب نيست منم گفتم فعلا از هيچي بهتره!وگرفتم سه تا کتاب با اسم هاي معبود من.. کويرومعبد خواستم ازت بپرسم که کتاب کويريات تو چه جوريه يعني تيتراش تو فهرست چيه؟خوب ديگه فعلا همين ببخش شايان من همش ميام و ازت سوال ميپرسم باورکن اگه مي دونستم مزاحمت نمي شدم...
    وقتي که ديگر نبود من به بودنش نيازمند شدم
    وقتي که ديگر رفت من به انتظارآمدنش نشستم
    وقتي که ديگر نمي توانست مرا دوست بدارد من او را دوست داشتم
    وقتي که او تمام کرد من شروع کردم.وقتي او تمام شد من آغازشدم
    وچه سخت است . تنها متولد شدن مثل تنها زندگي کردن است مثل تنها مردن...!
    راستي آپ جديد کردم وقت داشتي حتما بيا.موفق باشي جوانمردباي
    پاسخ

    سلام؛انقدر بهم جوانمرد نگو،من جوانمرد نيستم ؛جوانمردي دل پاك ميخواد جوانمردي چشم پاك ميخواد جوانمردي هدف پاك ميخواد جوانمردي يه فرد بي باك و نترس ميخواد ولي من هنوز به هيچكدوم از اينا نرسيدم؛البته خيلي سي ميكنم برسم ولي موانع سختي جلو رومه براي مثال دخترايي كه تو راه مدرسه هرروز مواجه ميشم ؛هرروز وقتي ميبينمشون سرم رو ميندازم پايين تا وسوسه نشم؛نميگم بچه امامم و پيغمبرم؛ ولي به بعضي چيزا ارزش قائلم؛اگه هم الان ميبيني كه كامنت هاتو خصوصي نميكنم واسه اينه كه دوباره مثل قديم وسوسه اين جور كارا نشم... دلم ميخواد با همه باشه ولي با هيشكي نباشم دلم ميخواد با همه حرف بزنم ولي كلامي از دهنم بيرون نياد دلم ميخواد ... شايد اين حرفام خنده دار باشه؛ولي اگه كتاب هاي استاد رو به اتمام برسوني متوجه اين استدلال هاي من ميشي؛ جوانمردي لياقت و عرضه ميخواد كه فعلا من بهش نرسيدم...؛ كتاب كويريات من خلاصه نيست و حدودا 700صفحه هستش البته توش تماميه عكس هاي توي زندان دكترشرعتي و كليه سخنان كوتاهشم وجود داره؛سعي كن از كتاب فروشي هاي قديمي پيداش كني و بخريش چون اگه از كتابفروشي هاي نشر جديد پيدا كني ارزش نداره چون همه ي حرفاي استاد رو تحريف ميكنن و به اسم استاد چاپ ميكنن...(صرفا جهت اطلاع)... راستي دوتا كتاب بهت معرفي ميكنم : هبوط - پدر مادر ما متهميم ؛ اين دوتا كتاب برترين كتاب ستاد هستن البته بعد از كوير چون كوير برترين اثر استاد هستش كه همه ي كتاب رو توي زندان تو سال هاي 42 و 43 نوشته
    + دختري از سرزمين افتاب درخشان 


    سلام ديروز همينجوري داشتم توي وبا ميگشتم دنبات وبي بودم که اون لحظه بتونه حسابي ارومم کنه که يه دفه وبتو پيداکردم وقتي مطالبتو خوندم واقعا ارامش گرفتم نميدونم چرا اما وقتي بعضي از مطالب احساسيتو خوندم نا خوداگاه اشک از چشمام سرازير شد من يه نويسنده ي افتخاريم تو وبا . مجله ها . روزنامه ها به خصوص چار ديواري اهل شعرو ادبم از بجگي و ازاينکه توروپيداکردم خيلي خوشحالم اما ميخوام يه چيزيرو بهت بگم اما قول بده که ناراحت نشي فقط ميخوام بگم وقي که اون دوستتو ول کردي اصلا به فکر اين بودي که سر اون چي مياد سر اعتمادو احساسو علاقش خواهش ميکنم جوابموبده چون منم يه زخم خوردم دلم ميخواد کسي کمکم کنه اما پس کم کم ازت کمک ميگيرم

    ببخشيد سرتو درد اوردم شرمنده

    پاسخ

    ممنون از نظر لطفت؛من آره عطيه رو ول كردم؛ بخاطر خودش، بخاطر آينده ي خودش؛بخاطر قلب خودش... هرچند حرفامو باور نميكنه... من بي رحم نيستم كه يهو با دل دختر بازي كنم اونم دختري كه اولين دوس پسر عمرش بودم... ولي تو اين مدت يه چيزايي ازش فهميدم ولي به هيشكي نگفتم و به يكي قول شرف دادم كه به هيشكي نگم... يه چيزايي راجب عطيه شنيدم كه داشتم شاخ درمياوردم؛ ولي با اين وجود 1ماه با دونستنه اين حرفا بازم دوسش داشتم و ولش نكردم؛معتقد بودم كه جبران ميكنه؛ولي ول كردنم بخاطر اون حرفا نبود... من عطيه رو انقدر دوس داشتم كه اگه با پسر هم ميديدمش بازم از چشمام نموفتاد ولي مجبور بودم... مجــــــــبور... به قول رضا يزداني:آدم يه جاهايي رو مجبوره... من وقتي ديدم كه عطيه باهام خوش نيست و ديگر از من خوش تره كاملا محترمانه و مودبانه خودمو كشيدم كنار / عاشقش نبودم و لي دوسش داشتم؛ ولي من متاسفانه يكم مغرورم و نميتونم تحمل كنم كه به كسي تحميل بشم... وقتي باهام خوش نبود چيكــــارش ميكردم؟؟؟؟چي ميتونستم كه بكنم؟؟؟؟؟ پس زورم به خودم رسيد و دست از سرش ورداشتم... همين...
    سلام شايان جان چه طوري؟من يکي که حسابي خوبم راستش کتاب کوير استاد رو پيدا کردم ولي يک مشکل کوچيکي وجود داره که بعدا بهت ميگم الان وقت ندارم متاسفانه...
    بگذارتا شيطنت عشق چشمان تورا بر عرياني خويش بگشايد..هرچند معني جز رنج و پريشاني نباشد..اماکوري را هرگز به خاطر ارامش تحمل نکن..فعلا خداحافظ عزيزآپتم چرت وپرت نبود...عالي بود مثل هميشه
    موفق باشي جوانمرد
    پاسخ

    مرسي فائزه خانم/... اون بالا واسه اون يكي كامنتت پاسخ گذاشتم برو بخون
       1   2      >