سلام شايان جان ممنون از لطفت ....بعدشم معلومه که من به وب تو وميلاد سرمي زنم آخه اولين بار با اون وبت آشنا شدم بعد....بدش عزيزبهت گفتم تغييرش ميدم اون جمله مو فقط ببينم منظورت اين بود که نوشته بودم ولي افسوس که زمانه اين فرصت طلايي را ازما دريغ کرد؟اگه اين بودش که حالا به جاش نوشتم ...ولي لفسوس که حسيني شدن باوري زيباست وحقيقتي دشوار....ديگه حالم زياد خوب نبودفقط همين به ذهنم اومد...فعلا خداحافظ جوانمرد نظرتودربارهي جمله جديدم بگو

آنان که رفتند کاري حسيني کردند. آنان که ماندند بايد کاري زينبي کنند...وگرنه يزيدي اند...دکترعلي شريعتي....سلام بازم تشکرکه اومدي وبم....نمي دونم ولي احساس مي کنم واقعا ماآدما به قول استاد شريعتي که مي گه..ما داستان کربلا را از روز تاسوعا مي دانيم وعصر عاشورا ختمش مي کنيم...بعد ديگر نمي دانيم چه شد!احساس مي کنم هنوز عمق فاجعه نفهميديم درک نکرديم فقط نشستيم به قول تو براي چهارکلمه حرف که هرسالم اون هارو ميشنويم اشک ريختيم نمي خوام بگم سنگ دل باشيم و....نه ولي بايد اصل مطلب روبفهميم نه فرعش.خواهر بزرگم يه بچه يک ساله داره اسمش محمدحسين روزي که مي خواست اين اسم رو براي بچه اش بزاره بودن کسايي که بگن اسم قشنگيه ولي يه اسم جديد تر بزار...ولي الان خود من وقتي صداش مي کنم خيلي خوشم ميادبه خواهرمم گفتم اونم ميگه آره ولي يه بار به خواهرم گفتم اسم امير عباس چه طوره آدم رو بچه اش بزاره اونم گفت عاليه به شرطي بچه ات هم همين جوري بار بياريش ولي دوستام ميگن درست نيست چنين اس هايي رو ادم رو بچه اش بزاره ما که مونديم بالخره خوبه يا...بگذريم ...فعلا جوانمرد خداحافظ.
درعجبم از مردمي که خود زير شلاق ظلم وستم زندگي مي کنندوبر حسين مي گريند که آزادانه زيست وآزادانه مرد.....