ايـــــــــنــــم بــالاخره قسمت سوم ه پاســــــخم به کامنت شايان جان... آخيـــش

-------------------------------------------

بيخيال شايان جان... همه چي درست ميشه؛تو تلاشت رو واسه بهبوديه اوضاع بکن... و به حرف مولا علي عمل کن...

مولا ميگه اول عزم ت رو جزم کن،بعد مشورت کن و بعد هم تلاشت رو عملي کن... آخر کار رو هم به خدات بسپار... اگه بد هم شد حتما حکمتي داره... /// اميدوارم لااقل تو يکي بهم کافر نگي بخاطر حرفام...

من يه رازي دارم تو دلم که دليل 17 پوشيدنم تو هر تيمي هم اون راز هستش... يه اتفاقي برام توي تاريخ 1387/10/17 توي نجف اشرف حرم مولا علي افتاد که اون اتفاق و راز رو فقط دو نفر تا امروز ميدونه يکيش مامانمه يکيشم رفيقم(البته بــــــــــود) عطا ؛ فقط اين دوتا ميدونن... بخاطر همين من هر جا ميرم شماره 17 تنمه يا هم اسم کاربريمه يا هم پسووردمه... اين رازيه که به کس ديگه اي نگفتم و نخواهم گفت چون هيشکي مطمئنم باورم نميکنه... بزرگترين راز زندگيم همين شماره 17 هستش... اگه خواستي اس بده هر دوتا خط م روشنه... ايرانسلم رو بالاخره بعد از مدت ها روشن کردم ...