وبلاگ :
پـــرواز بــه يــجــاي ديــگــه
يادداشت :
Dont you remember
نظرات :
0
خصوصي ،
19
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
ويدا
khodetam bekhatere harchizi narahat nakon.in gushegiriya hata badtaresh vase kheyliya pish miyad vali hichi nis ke nagzare hata age faramush nashe,belakhare be in miresi.hame majburan tu ejtema bashan ba vojude tafavotha.nemishe kasi khodesho az baghiye joa kone.in 3kilumetr faghat nazare mane ha!!!!omidvaram movafagh bashi
پاسخ
بخدا اين تنهايي ها بخاطر عطيه نيس.من قبل از عطي هم تنها بودم وقتي باهاش بودمم تنها بودم و بعدشم تنهام... ربطي به عشق و اينا نداره... آدم وقتي پرده ها ميرن از جلوي پنجره ي چشم هاش به کنار و ميبينه و ميفهمه تنهايياش شروع ميشه. تنهايي لزوما اين نيس که منزوي و گريون باشي... تنهايي يعني اينکه اگه بين هزاران نفر هم باشي اگه تو مراسم عروسي اگه تو مراسمات و اجتماع هم باشي لاز تنها باشي... منظورم از تنهايي تو نوشته هام اينه که ذهنم فکرام ايده هام ديدگاهم تنهاس وگرنه ميتونم از لحاظ جسمي تنهاييمو با رفتن خونه ي فاميل و رفقا درست کنم ولي نه... درد من اين نيس... درد من يه چيز ديگه س يه چيز لعنتي که باعث شده راه دلم بسته بشه... يه چيز که ميدونم نميذارن به هدفم برسم ولي باز از همه چيزم بخاطرش ميزنم... درد من فرا تر از مساءل عشق و دختره... اين عشق و اين مزخرفات در مقابل درد من چيزي نيستن که... تنهايي به اين ميگن... به اين که بين هزاران نفر هم باشي باز تنهايي