در اين شب هاي پاييزي، هـــــوا بد جــــور دم دارد
حضـــــور يک نفس باران، در اين تنهـــــايي بي تو
صـــــداي گام هـــــاي باد و درد کهـــــنه ي برگي
ببين باران چه غـــوغايي به پا در اين هـــــوا کردي
تو قدري صبرکن باران، به من مهـــــلت بده امشب