• وبلاگ : پـــرواز بــه يــجــاي ديــگــه
  • يادداشت : يه سوال
  • نظرات : 1 خصوصي ، 32 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + بيتا 

    منظورم از عشق عشق عشق اين بود که عشق چيزيه که نميشه به اين آسونيا تعريفش کرد!عشقو ديدي سلام منو بهش برسون.مشکل ما آدما اينه که به هر عادتي ميگيم عشق!يه کم فکر کني ميبيني تو دوره و زمونه ي ما همون دوست داشتن بهتر از عشقه.من دقيقا با نظر مانلي موافقم.خوبه آدما همه چيزو تو حد خودش نگه دارن و دوست داشتن هم به نظر همون حد و مرزه که گفتم.عشق خيلي قشنگه ولي من خودم به شخصه با نبود کسي که دوستش دارم راحت تر کنار ميام تا نبود کسي که عاشقشم.بنابراين هميشه ترجيح ميدم طرفمو دوست داشته باشم تا عاشقش باشم.چون من طاقت نبود عشقمو ندارم.من به عشق اعتقاد دارم.من عشقو نفي نميکنم. من حتي همون دوست داشتنم خيلي باارزش ميدونم تا حدي که تا به دوست داشتن خودم شک داشتم هيچوقت به طرفم نگفتم،چون نخواستم همون دوست داشتنم خراب کنم.من دوست داشتنو تجربه کردم نه عشقو.عشق اونيه که خوبه عشقتو بخواي،به خاطرش بتوني از همه چيزت بگذري،خوشبختيشو بخواي حالا با هرکسي حتي غير از خودت باشه،اگه رفت بازم بهترينهارو براش بخواي،اگه رفت بازم موفقيتشو بخواي،اگه رفت نفرينش نکني،اگه رفت...هروقت اين چيزارو داشتي اونوقت عاشق واقعي هستي نه زماني که باهاشي و داره بهت خوش ميگذره و فکر ميکني عاشق ترين آدم روي زميني!حالا فهميدي واسه چي نوشتم عشق عشق عشق...