چراغ جادو

نام:
ايميل:
سايت:
   
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
  
  
 
به نام خداي دوست ... سلام مجدد. دوست من در موردد اعتماد، شما که خدا را شکر خدا را دوست داري پس قرآنشا هم دوست داري و قبول داري. درسته؟ يه سخن بسيار زيبا در قرآن هست که راهگشاست.
(( کساني که سخنان را مي‏شنوند و از نيکوترين آنها پيروي مي‏کنند، آنها کساني هستند که خدا هدايتشان کرده، و آنها خردمندانند. (18) - الزمر ))
اصلا زندگي بزنگاه همين تضارب اراست. اسلام ما با يک مسلمان اهل گفت و گو و استدلال يعني پيامبر عزيزمون شروع کرد و حقانيتش ثابت شد و شد تا بدين تعداد رسيد.
تضمين اين که من با حتي زناکار و شرابخور و حشيشي نزديکي داشته ام تا کمکشون کنم و ذره ايم خيانت بهشون نکردم. شما که الحمد لله اهل نماز و خدايين که جاي خود دارين.
من هرگز دکتر شريعتي را لعن نکرده ام. اما در مرودشون حرف ها باهات دارم. ولي فعلا بحث اصليم چيز ديگه ايا. فقط بگم که اين نوعي بستن چشمه حقيقت روي خودمونه که نظرات منتقدانشونا نخونيم. بنده خودم تا حدي روي سخنان خودشون و منتقدانشون مطالع داشتم. ضمن احترام بهشون بزرگترين انتقادي که بهشون وارده اينه که در امري که تخصص نداشتن وارد شدن. ايشون حتي تاريخ و جامعه شناسي هم مطالعه نکردن. رشته اصليشون ادبيات بوده که به گفته همسر خودشون علاقه اي به اون رشته نداشته و نمره خوبي هم در دکتراش از اونجا نگرفته چون اصلا سرمايه گذاري خاصي رو اون نکرده بودن. متاسفانه همين امر فکر ميکنم دخيل بوده تو ورود ايشون به اين وادي و اشتباهات عجيب از جمله همون نظر معروف " آخوند علوي و صفوي " که در اين حد توجه نداشتن که حتي زمان امامان هم کساني مثل هشام به امر امام در دستگاه خلافت ميموندن براي کمک به اسلام و تشيع. و خودشون ظاهرا بعدها اين نظرشونا پس گرفتن هر چند شايد خيلي روش مانور داده نشده.
به هر حال گفتمان عالمانه و م نطقي خودش بهترين تضمينه و سخنمونا با ميزان حق مي سنجيم تا ببينيم کدوم از عيار و اتقان الهي بيشتري برخورداره و من به عنوا برادر بزرگترتون ازتون تمنا دارم روي ايميلام و نظرام خوب فکر کنين. ممنونم عزيزم. در پناه حق (تعالي)
پاسخ

ببينيد به نظر من همه چي تو دنيا دروغه جز 8سال خون دل خوردن جز 8 سال اضطراب و ترس جهت از دست دادن وطن،8سال شهيدي اسيري آزادگي... من هيشكي رو تو اين دوره زمونه قبول ندارم، حتي پدرمم قبول ندارم و اعتقاداتم با پدرم و ديدگاهم نسبت به كشورم فرق ميكنه با همه ي اطرافيانم فرق دارم و به قول همه ي اطرافيان:بزرگتر از سن ام استدلال و دليل ميارم و انگاري يه مرد بالغ 30 ساله داره استدلال مياره... تا دلتون بخواد كتاب فلسفه و تاريخ و ... خوندم و به خوبي راه حقيقت رو از ميان باطل تشخيص ميدم و بنده دليلي نميبينم كه ديدگاهم رو به زندگي رو به شما توضيح بدم... با كمال ادب و معرفت و احترام ازتون خواستارم كه ديگه به وبلاگم تشريف فرمايي نكنين ممنون ميشـــــــــم؛ بذار هرچي درموردم فك ميكنين بكنين برام اصلا مهم نيس... شما هم برين تو صف اونايي كه مخالف حرفامن، راستي نگين كه من اهل منطق نيستم و مثل يه فرد بي سواد زود از كوره در ميرم،ولي نه شما ميفهمين من چي ميگم نه من ميفهمم شما چي ميگين...///پس خواهشا رو من وقت تون رو تلف نكنين ؛ يه بزرگي ميگه:مهم نيس اطرافت چه رنگي باشه مهم اينه كه تو ،تصويري رو كه تو ذهنت نقش بسته رو با وجود همه ناسازگاري ها و همه ي موانع رو كاغذ نقاشي پياده كني... حتما ميگين :گنده تر از دهنم حرف ميزنم و هنوز بچه م و... واسم اصلا مهم نيس حرفاتون//////در اين دنيا مهم نيس كه كي چطوري باشه ، مهم اينه كه تو خودت باشي////// خوشحال ميشم ديگه بهم ايميل ندين و كامنت هم نذارين... چون من نخونده پاك شون ميكنم!!! بازم ممنونم كه وقتتون رو واسم صرف كردين ولي برادر آقا داداش من : اين قبري كه بالا سرش زار زار گريه ميكني توش مُرده نيستش... من لزومي نمي نبينم كه به متن هاي شما وقت بذارم... و در آخر حرفام رو با استاد شريعتي تمام ميكنم:در آغاز هيچ نبود و آن كلمه خدا بود،و كلمه بي زباني كه بخواندنش و بي انديشه يي كه بنداندش چگونه مي تواند بود؟! و خدا يكي بود و جز خدا هيچ نبود؛و با نبودن چگونه بودن؟! و خدا بود و با او عدم؛ و عدم گوش نداشت. حرف ها هست براي گفتن ،كه اگر گوشي نبود نميگويم! و حرف هايي هست براي نگفتن؛حرفايي كه هرگز سر به ابتذال گفتن فرود نمي آورند. حرفايي ست براي نگفتن كه ارزش هر شخص به ميزان مقدار حرفاي نگفته اش است///// خام بودم پخته شدم سوختم ولي خاكسترم انتقامم رو ميگيره