سفارش تبلیغ
صبا ویژن


پـــرواز بــه یــجــای دیــگــه


سلام بالاخره یه سال هم گذشت و بعد از خاطرات

تلخ و شیرین این یه سال دوباره ماه محرم از راه

رسید واقعا از ته دل خوشحالم..مؤدب

و از روز سه شنبه قراره طبل زنی شروع بشه؛امسال

قرار بود واسه محله ی مادریم(قاسمیهدوست داشتن) که طبلش تو ایران

معروفه طبل بزنم ولی ازونجایی که محله ی قاسمیه یه ماه

مونده به محرم هرروز تمرین میکنن و منم کلاس داشتم بخاطر

کنکور نرفتم؛ولی ایشالله از سال بعد تو محله ی مادری طبل میزنم

ولی امسال طبق سال های گذشته به درخواست رفقام تو

محله حاج قهرمان  که این هم تو رتبه بندی محلات جزو محلات

اصیل اردبیل حساب میشه طبل بزنم؛نمیدونم با طبل اردبیل

آشنایی دارین یا نه کلا فرق میکنه با اون ذهنیتی که شما دارین

من تا حال طبل زنی مشهد،قم،تهران و... رو دیدم اکثرا

یه چماق به دست طبل میزنه و بقیه تو خیابون زنجیر سینه میزنن

ولی اینجا کلا فرق میکنه؛ طبل زنی با 2تا طبل بزرگ و 8الی10 تا طبل

کوچیک با 2تا شیپور و 2تا نی خیلی سخته واقعا سخته... بگذریم

راستی این نوحه ای که کدش رو ساختم واسه وبم تا جایی که من

اطلاع دارم از شعر های معروفِ عموی عزیزم مرحوم میرحجت معنوی اردبیلی

هستش که با صدای عبدالله داداشی خونده شده


آزادگی


.

.

.

خیلی فکر کردم که یه متنی آماده کنم واسه این ایام و خودم بنویسم.

ولی راستشو بخواین دستم به نوشتن نیومد...

چون بین اعتقاد و مذهب گیر کردم به قول حسین

پناهی: نمیدونم مالِ بوده یا نبوده،به گمونم باز

فلسفه م باد کرده...!!! خب من یه راهی پیش

روم گرفتم که به سختی میشه ازین راه به هدف

دلخواهم رسید ولی اگه برسم فوق العاده میشه

بخاطر همین گاهی اوقات مومن ترین مومنم و

بعضی اوقات انگار نه انگار که... بگذریم؛باز

برداشت بد ازم میکنین ؛ ولی واقعا حالا خودمونیما

شما کی باشین که درمورد میزان اعتقادات من نظر بدین

شما کی باشین که منو بی دین خطاب کنین؛خودش

خلق کرده خودش از درونم خبر داره خودشم

میدونه سرانجامم چی میشه و باز بقول حسین پناهی:

بخشیده خواهم شد به یقین،علف ها بی واسطه با خدا

سخن میگویند...!!! البته ببخشیدا کاملا صریح حرفمو

گفتم؛متاسفانه ما ایرانی ها و مخصوصا کسایی که

دو کلمه خوندن و یه چیزایی حالیشونه کاملا اهل شعار

هستیم؛از منه ناچیز گرفته تا فلان آیت...(بیخیال)

آخه مگه توئی که داری این نوشته رو میخونی دستگاه

اعتقاد سنج داری؟؟ پس طبق سوره ی بقره آیه ی 43

به بعد همانا کسانی که میدانند و باز گناه میکنند از

زیانکارانند و آیا کسی که میداند با کسی که نمیداند

برابر است؟؟... اهل برادر اخوی سید بازی نیستم ولی

خواستم با مدرک و استدلال حرفمو بزنم میدونم طبق معمول

ممکنه واکنش هایی هم به همراه داشته باشه ولی خداییش

ما همگی عالم بی عمل نیستیم؟؟ تو میگی ازون فلان کس

خوشم نمیاد چون با فلان جنس مخالف فلان کار رو کرده

ولی به ولله به مولا اگه اون فرصت برای تو پیش بیاد

بدتر از اون میشی؛تو میگی فلان کس دروغگوئه و خالی

بنده و ... تو چند درصد راستگویی؟؟ آخه نوکرتم اون طرف

هرچی باشه هرکی باشه انقدر دلش صافه که توئه مثلا زرنگ

درموردش میدونی و کارای پنهونش رو جار میزنی....

حالا ببین تو چه هفت خطی هستی که راجبت هیشکی نمیدونه

و اگه کسی هم بخواد راجبت حقیقت رو بگه دروغگو خطاب میشه

واقعا عنوان بهترین جمله ی تاریخ شایسته ی این جمله هستش:

اگر دین ندارین لااقل آزاده باشید... از امام حسین

آخه دین داری به قیمت چی؟؟ به قیمت از کول و شونه های دیگرون

بالا رفتن؟؟ واسم جالبه کسایی منو دروغگو خطاب میکنن

که تو چند سال اخیر بیشترین دروغ رو ازشون شنیدم

دروغ هایی که انقدر آزار دهنده هستش که یقینا به دلیل بی ادبی

فیلتر میشم اگه تو وب بنویسم... دروغ هایی که از آدمای به ظاهر

بچه مثبت گونه ی اطرافم شنیدم؛ولی من هرچی باشم حتی لایق

اون حرفایی که یه عده پشت سرم میزنن هم باشم؛باز یه جو شرف غیرت

دارم که با آبروی کسی بازی نکنم(حتی با حرفای راست خودم) حالا

برامم مهم نیست این حرفارو کسسی باور میکنه یا نه چون صاحب

آبرو من نیستم و اون بالاییه؛ خودش آبرو داده خودشم حفظش میکنه

حتی مقابل لشکریانی به ظاهر دین دار ...


آزادگی...


ولی بقول اون میرزا تو فیلم رسوایی:

آبرو مثل تشتی میمونه،هرچی از نردبام بالاتر بره موقع افتادن صداش بیشتره و رسواش میکنه

پس راضی م به رضای او و قانعم به نعم او و صادقم به سخن او

و من در موقع این ها فقط و فقط خودمو بی خیالی زدم و عین

خنگ ها هی سوتی میدم و هی خودم رو لو میدم ولی به خدا

اینا همه ش آوانس هستش واسه یه عده؛ و من 5ماه پیش زیر بارون

تو تراس خونه قسم خوردم درمورد هر حرفی سکوت کنم و فعلا

واکنش نشون ندم حتی همه و خونوادمم اون حرفارو باور کنن...

سکوت میکنم البته تا یه زمان خاص که کار ها دارم... ولی این

سکوت فعلا داره تو درون بنده میگدازه تا کارها بکنه و مامانم

همیشه میگه :شایان همیشه مقابل بدی ها واکنش نشون نمیده و

از خون سردی ش حرصم میگیره و هیچ کاری نمیکنه واسه دفاع از خودش

ولی همیشه بعد از هر مدت آرامی ش یه فورانی به راه میندازه

که حتی از آبرو هم نمیترسه و خیلی بزرگتر از سنش کارها میکنه

و همیشه با هیشکی کاری نداره؛ولی اگه کسی دم ش رو لگد کنه

سرش رو له میکنه...!!!

و در آخر امیدوارم آزاده باشین؛کاری به دین تون ندارم کاری به

اعتقاداتتون ندارم حتی بدترین گناه رو هم بکنین تو این ایام باز

آزاده باشین... امیدوارم از حرفام به نتیجه مطلوب برسین...یا حق

 


نوشته شده در دوشنبه 92/8/13ساعت 12:40 عصر توسط mohammadshayan1 نظرات ( ) |


Design By : Pichak