سفارش تبلیغ
صبا ویژن


پـــرواز بــه یــجــای دیــگــه

آرامـــــــــــــش ِ این خونه رو مدیـــــــــونه توئم... روزت مبارکدوست داشتن....اینم به یاد بچگیام:بووووس


تقدیم به هیشکی

 

سلام رفقا ؛ چطّوریــــــن؟؟شوخی
من خوبم بخاطر دلایلی،دلایلی که متفاوت ترین حسم
تو این18سال هستش؛راسی ولنتاین رو تبریک میگم
خدمت همـــه ی عاشق پیشه های عزیز...خدمت اون
دخترایی که مطـــــمئنا پسرا رو بخاطر خودشون
میخوانخیلی خنده‌دار و خدمت همه ی پسرایی که در مورد معشوقه
خودشون اصــــلا ذهن شون منحرف نمیشه و عشق پاک
دارن...!خیلی خنده‌دار خب عشق واقعیت داره و منکرش نیستم
و مثل افرادی هم نیستم که وقتی دو رویی یا
نامردی ببینم از عشق متنفر بشم و تکذیبش کنم
ولی وقتی یه چیزایی برات روشن میشه در مورد
کسی دلت بشکنه دیگه محاله به اون چیزا فک کنی
بخاطر همین دیگه تک تک باهات میمونم هایی که تو
فیلم ها میشنوم واسم جوک میاد!!!قاط زدمبخدا راس میگم
قبلا ها با فیلم قصه ی دلها گریه میکردم ولی
دیگه کل فیلم رویای خیس واسم جوک میاد!! پوزخندعشق
مقدسه عشق پاکه عشق عرضه میخواد که من و امثال
من و تو و امثال تو فاقد لایق بودنش هستیم!!
عشق هایی که آخرشون به تخت خواب یا به تیغ زدن
طرف ختم میشه...آره این همون عشقی هستش که
چندین سال قبل از میلاد مسیح توی قصر روم باستان
یه فرمانده که اسمش ولنتاین بود بخاطر دوتا
دختر و پسر که بخاطر ممنوعیت عشق توی روم و رسیدنه
اون دوتا عاشق به هم جونشو از دست داد و روز
وفاتش شد روز عشق یا همون ولنتاین. آره این همون
عشقه که دیگه به یه منبع درآمد یا منبع رفع
نیاز تبدیل شده!! امشب مثل 6تا ولنتاین گذشته ام
شب میرم خونه و فیلم "مجنون لیلیدوست داشتن" ساخته ی
قاسم جعفری و با صدای مازیارفلاحی رو نگاه میکنم
و خداروشکر باز هم کسی رو ندارم که ولنتاین رو
تبریک بگم بهش،و باز صبح فردا میرم و از پیشونی
مامانم میبوسم و میگم عشقم روزت مبارک و ماشین
رو ورمیدارم و میزنم تو خیابون ساحلی و بعدش
میرم سر آزمون قلمچی. (طبق معمول با20دقیقه تاخیر ورود!!)
خدارو شاکرم ازین شرایط خونوادم ،چون واسه رسیدنه
به این آرامش همه چیزم رو دادم،قرص سیانید(اعصاب و روان)گیج شدم
قرص پروپرانول40،پروپروتد قلب و...یعنی چی؟ مصرف کردم
ولی به هر قیمتی بود خونوادم رو نگه داشتم؛
از همه ی رفقام و عزیزترینم دل کندم فقط و فقط
واسه نگه داشتنه خونوادم،این آرامش رو من تو
این2سال با جون کندن به دست آوردم و عمرا دیگه
بذارم ازم بگیرنش...آرامشی که نه با دختر به دست
اومد نه با عشق نه با مشروب نه با افیون و مواد
فقط و فقط و فقط با امید به فردا به چنگ آوردمش
شبایی که تا آستانه ی خودکشی رفت ولی بخاطر پاره ی
تنش شانلی و شادلین حاضر شد بسوزه و بسازه و خونواده
رو به هر قیمتی حفظ کنه؛الانم واقعا خوشحالم و دیگه
با اطمینان و تاکیذ مینویسم بابام رو دوس دارم؛
اما عاشــــــق مامانمم ،عاشق نماز خوندنش تا اذان
صبح،عاشق آرامش دادنش تو اوج سختیاش. عاشق
مهربونیاش عاشق درسایی که از زندگی داد؛ ولی خب
یقینا پسرایی هم هستن که بیشتر از من عاشق مامانشونن
پسرایی که یتیم شدن و مادرشون هم پدر بود براشون هم مادر
و پسرایی که مادرشون شدیدا مریض هستش...
من دوتا رفیق(داداش گفتن ممنوع...!بلبلبلو)دارم که یکیش تو
بچگی پدرشو از دست داد و مامانش با تمام سختی
مراقبش بود و یه دسته گلی پرورش داد که البته
این گل یکم تو ساقه ش خار داشت که رفع شد!! و
یکی هم که از8 سالگی مامانش بیماری ام اس گرفته
و 10سال هستش که فلج هستش خیــــلی سخته لااقل منی
که گریه هاشو دیدم میدونم مادر فلج داشتن یعنی چی
امیدوارم همه ی مریض ها خوبه خوب شن حتی بد خــــواهام
خدا رو به این شب عزیز قسم میدم که شفا پیدا کنن
و باز بد منه بخوان... ولی طوریشون نباشه و باز بتازن!
الان از نمایندگیه ام وی ام اومدم کافی نت؛؟آخه
10 روز بود رو مخ بابام کار میکردم که واسه
ولنتاین باید واسه عشقت یه ام وی ام 315 از همون
ماشین ژیگول ها بخری... بالاخره امروز رفتیم و واسه
ماما خانوم یه ام وی ام مشکی رنگ خریدیم ولی خودش
نمیدونه،نمیدونم وقتی شنبه سوئیچش رو بهش دادم
چه حالی میشه؛ولی خب مطمئنا لایق بیشتر ازیناس
لااقل بعد از19سال ازدواج اولین ولنتاینش رو من
باعث شدم که کادو دار بشه که وظیفم بود
قبلا هم گفتم واسه تحکم این سقف و این خونواده همه دار
و ندارم همه وجودم رو میدم تا آبجیای دوقلو لبشون بخنده!!
ج... های خیابونی ارزش تف انداختن هم ندارن پس
واسه خونوادم همه چیزم رو میبخشم...
من از بچگی خیلی آزاد بزرگ شدم البته این به معنای
بی بند و باری نیس؛منم میتونستم مثل پسر داییم
که معروف ترین و بزرگ ترین فستفوود اردبیل رو
زدن و 90درصد دخترای اردبیل میشناسنش با ماشین
برم دنبال داف ها و یه ماشین پر از کادو ولنتاین
برگردم!!! ولی خب باید تو اوج آزادیت محدود بود
تو اوج ثروت فقیر بود؛پس هیچ عوضی ارزش تبریک
گفتنه مستقیمم رو به عنوان روز ولنتاین نداره
یه نذری دارم که ایشالله خدا منو شرمنده ی اون
شخص نکنه؛امیدوارم اون شخص هم به آرزوش برسه...
منم درسته همه ی آرزو های دلم رو کشتم ولی
ایشالله به یه هدفم برسم... و ایشالله به حرمت
ابوالفضل و آبروی اون که دست خالی به خیمه برگشت
و شرمنده ی یتیمان بود،شرمنده ی خونوادم نشم و
به هدفم برسم...!
ولنتاین رو از ته دلم با تمام وجود بهتون تبریک میگم
از دلی که به احدی ولنتاین رو تبریک نگفته و همیشه
تاریخ25بهمن که میرسیده تنها بوده...!

این شعر هم خیلی به دلم نشسته بود و تو 8-9سالگیم
پنهونی کتاب احمد شاملو رو که مال بابا بزرگم بود
رو از زیر زمین پیدا میکردم و این شعر رو میخوندم
تقدیم به همه ی عشق های پنهان شده و بر زبان نیامده...!

در این بن بست...

 

عشق در پستو

 

دهانت را می بویند
مبادا که گفته باشی"دوستت دارم"
روزگار غریبی است،نازنین!
و عشق را کنار تیرک راهبند
تازیانه می زنند
عشق را در پستوی خانه نهان باید کرد
در این بن بست کج و پیچ سرما
آتش را
به سوختبار سرود و شعر فروزان می دارند.
به اندیشیدن خطر مکن
روزگار غریبی است،نازنین!
آنکه بر در می کوبد شباهنگام
به کشتن چراغ آمده است.
نور را در پستوی خانه نهان باید کرد.
آنک قصابانند
بر گذرگاهها مستقر،
با کنده و ساطوری خون آلود
روزگار غریبی است نازنین!
و تبسم را بر لب ها جراحی می کنند
و ترانه را بر دهان.
شوق را در پستوی خانه نهان باید کرد.
کباب قناری
بر آتش سوسن و یاس
روزگار غریبی است نازنین!
ابلیس پیروز مست
سور عزای ما را بر سفره نشسته است.
خدا را در پستوی خانه نهان باید کرد.



عشق پنهان

 

احمد شاملو 31/1/1358

 


نوشته شده در پنج شنبه 92/11/24ساعت 8:0 عصر توسط mohammadshayan1 نظرات ( ) |


Design By : Pichak