سفارش تبلیغ
صبا ویژن


پـــرواز بــه یــجــای دیــگــه

خب ما سطحی ترین مشکلات رو عمیق می بینیم و
عمیق ترین مشکلاتمون رو سطحی می گیریم و
حال می کنیم وقتی همدیگه رو زخمی می بینیم و
قسطی حال میدیم و آخر همه رو نقدی می گیریم
وقتی می میریم چشما میشه ماتم و خون
ترفیع می گیریم و تازه میشیم آدم خوب
چه نقشه ها که پشت سرم واسم می چیننخیلی خنده‌دار
منم از اینکه فکرشون کوتاهه ماتم می گیرمجالب بود
واسم مهم نیست من که پای کارم می شینم
ولی خیلی غم انگیزه وقتی دارم می بینم...!!!بلبلبلو


خب مستقیم بریم سر اصل مطلب؛عادت ندارم تلقین کنم و بی تفاوت از گل و بلبل بنویسم؛پس وقتی واسه احوال پرسی نیس! نمیدونم واقعا دلیل یه سری رفتار و سادیسمی ها دقیقا چیه؟ به جان ننم من واسه کسی دعوت نامه نفرستادم که بیان و حرفامو بخونن و آخرش فحش بدن ،من طبق معمول با فحش و نامردی انرژی میگیرم و فحش خوردن خوراکمه اما برا خودشون دلم میسوزه که وقتشون رو تلف میکنن! از رو دموکراسی و آزادی بیان خعلی سعی میکنم کامنت خیلی هارو تایید کنم و پاسخ بدم اما یه سری وااااقعا صراحتا تو زایش شون خلالی وارد شده در زمان های قدیم! ببخشید انقد رک حرفمو گفتم به دلیل مهمونای محترمی که از دانشگاه و کلاس و استادا میان وبم نباید اینطور میگفتم اما کار ما از بالا کمری حرفیدن گذشته! من سرپام به هرقیمتی،برام مهم نیس ببرم ببازم اما به هرقیمتی سرپام حتی به قیمت له کردنه تو(مخاطب خاص)از پیامبرم یاد گرفتم با متکبر ،متکبر ترین باشم و با مستضعف ، مستضعف ترین!


تا ابد جنگیدن

 یه ماه سکوت کردم چون واقعا مخم رد داده بود؛بخاطر یه سری مسائل که رگباری پشت سر هم اومدن: قصاص ریحانه،حبس مینا،لامپ و خودکشیش،بطری نوشابه،اسید پاشی،پارتی تو محرم و و و ... برام مهم نیس 25روزه نمیتونم راه برم و رباط زانوهام له و پاره شدن و به احتمال زیاد عمل! برام مهم نیس یه سری خوشحال شدن با این حرف که مثل بمب ترکید تو اطرافیان ،هه جالبه بهترین اتفاقه برا توئه آشغال(مخاطب خاص) من پاهامو از دست بدم؟؟؟؟؟ کور خوندی! هر شبی رمز شب داره و رمز شب دنیای من "ایستاده مردن" هستش داداشی! بدون با توکل به مولا رو پاهام دوباره وایمیستم،دوباره میتازونم تا به جر دادنه زندگی نامه ت برسم،من از بچگی یاد گرفتم اگه باختم هم مث دوران بچگی و گل کوچیک کوچه بگم:این بازی رو شما بردین و بیاین دوباره از نو 0بر0 شروع کنیم! من سرپام بی دل بی خوشی بی دلخوشی؛ نگران نباش خوشبختانه انقددددددددددددر ایمان دارم که تو بتونی بهم مرتد بگی!بعد این همه سال و محرم،اولین محرمم بود برا ارباب بی کفن نتونستم کامل عزاداری کنم و طبل بزنم،چون خدای حسین صلاح دیده پاهام مثل بیمارای ام اسی کلا بی حس شه! و از زانو به پایین رو حس نکنم و همش بمونم خونه؛در عوض کتاب "حسین وارث آدم" رو از استاد شریعتیدوست داشتن هر شب خوندم و عزاداری از نوع خودم رو کردم! ترجیح میدم تو این اوضاع افکار امامم رو بشناسم نه واسه زخماش اشک بریزم! آخه از حســین یاد گرفتم راه راست و با خدا بودن برای خدا نفس کشیدن آخرش تکه تکه شدنه،آخرش مرتد قلمداد شدنه؛آخرش تیر خوردنه دلخوشیه 6ماهه ت هستش تو بغلت! یعنی چی؟آخرش تکه تکه شدنه نوجوانت هستشیعنی چی؟،اسیر و غارت شدنه ناموست هستشیعنی چی؟؛ برام مهم نیس چون من با خدا معامله کردم داداشی؛نیازی به دعای کسی ندارم همون طور که به نفرین کسی اعتقاد ندارم! آدمی میگه التماس دعا که به کار و هدف خودش ایمان نداشته باشه؛خب خیلی ها اومدن و خیلی ها رفتن؛پس هیشکی لیاقت دعا و نفرین کردن رو برام نداره؛آدمی دعا و نفرین میکنه برا تو دلسوزونده باشه و ترکت نکنه؛پس نتیجه میگیریم وجود همه فرمالیته بوده!!! چه خیانتی چه کشکی چه فلانی چه باهات تا ابد میمونمی؟! خیلی خنده‌دارمهم زمان حال هستش مهم الان هستش هر کی باهام همین امروزم فقط باشه براش جونمم میدم و خدمت میکنم اما وقتی رفت دیگه رفت نه دعا تو دنیام تعریف شده نه نفرین! چون در هر دو حالت تو کار خدا فضولی کردم...! وظیفه ی من اینه قدر عزیزانم و کسایی که باهام هستن رو بدونم چه دو روز باهام باشن چه 20سال! مهم اینه همه رو همه کس رو جزوی از سرنوشتم بدونم که بایستی وارد سرنوشتم میشدن... جز این دخالت در کار خداس. انقدر زور میزنم تا با پاهای بی حس رو پام بایستم؛ با همین پاها ادامه میدم... من ادامه میدم

بی پا ایستادن

یا علی


نوشته شده در چهارشنبه 93/8/21ساعت 8:46 عصر توسط mohammadshayan1 نظرات ( ) |


Design By : Pichak