برود پس چرا من خودم را به خطر بياندازم؟ همين طور ايستاد تا مادر زنش در آب غرق شد و مرد. فردا صبح يک ماشين بي ام *و آخرين مدل جلوي پارکينگ خانه داماد سوم بود که روي شيشه اش نوشته بود: «متشکرم! ازطرف پدر زنت
برود پس چرا من خودم را به خطر بياندازم؟ همين طور ايستاد تا مادر زنش در آب غرق شد و مرد. فردا صبح يک ماشين بي ام *و آخرين مدل جلوي پارکينگ خانه داماد سوم بود که روي شيشه اش نوشته بود:
«متشکرم! ازطرف پدر زنت
آ?ا شما که صورتتان را در سا?ه نقاب غم انگ?ز زندگ? مخف? نموده ا?د
گاه? به ا?ن حق?قت ?أس آور اند?شه م? کن?د که:
زنده ها? امروز? چ?ز? به جز تفاله ?ک زنده ن?ستند ؟