• وبلاگ : پـــرواز بــه يــجــاي ديــگــه
  • يادداشت : قلم توتم من است...!(تولد قلمم)
  • نظرات : 0 خصوصي ، 19 عمومي
  • آموزش پیرایش مردانه اورجینال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + مقدم 
    آهنگري بود که با وجود رنج هاي متعدد و بيماري اش عميقاً به خدا عشق مي ورزيد .
    روزي يکي از دوستانش که اعتقادي به خدا نداشت از او پرسيد :
    « تو چگونه مي تواني خدايي را که رنج و بيماري نصيبت مي کند دوست داشته باشي ؟
    آهنگر سر به زير آورد و گفت :« وقتي که مي خواهم وسيله اي آهني بسازم
    يک تکه آهن را در کوره قرار مي دهم . سپس آن را روي سندان مي گذارم و مي کوبم
    تا به شکل دلخواهم درآيد .
    اگر به صورت دلخواهم درآمد مي دانم که وسيله مفيدي خواهد بود
    اگر نه آن را کنار مي گذارم
    . همين موضوع باعث شده است که هميشه
    به درگاه خداوند دعا کنم که خدايا ! مرا در کوره هاي رنج قرار ده اما کنار نگذار ! »