وبلاگ :
پـــرواز بــه يــجــاي ديــگــه
يادداشت :
علي تنهــــا تر از خــــدا...!
نظرات :
2
خصوصي ،
26
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
هستي
درباره مشورتم هزار بار خاستم بهت بگم ولي نتونستم يعني خودت جوابمو ندادي!!!!
پاسخ
ببين بخدا من قصد بي احترامي ندارم و نداشتم 4ماه قبل گه گاهي تو و آبجي شقايق و داداش شايان و داداش ميلاد ازم يادي ميكردين چون وضع اوضاع م رو دقيقا ميدونستين؛ولي من بخدا ديگه حوصله ي هيشكي رو ندارم،هيشكي اينو به قاطعيت ميگم؛حتي حوصله ي اون طرفي رو كه خودت ميدوني چقدر دوسش داشتم و دارم و خواهم داشت هم بخواد برگرده پس ش ميزنم؛حوصله ي هيشكي رو ندارم نه به چش خواهري چه برادري چه هرچي،به خط دائمي م هم هركي اس ميداد هي ميپريدم پاچه ميگرفتم و حالشو ميگرفتم!طرف پشيمون ميشد ازينكه حالمو پرسيده؛اون فشاري كه از آذر ماه تا اسفند ب من وارد هركي بود جاي من داغون ميشد ولي تنها پناهم خدا بوده و هست؛قبلا ها يكم كمرنگ ولي الان با تمام وجود و پر رنگ تر. من عاشق خداييم كه با يه دستمال مرطوب از بين نره!!!! خودت ريز به ريز شاهد بودي از همه كشيدم از كسي كه پاره ي تنم بود .... بعدش از خونواده....بعدش از رفيق؛ پس بهم حق بده از همه فرار كنم.ببخش اگه بي ادبي كردم .چون ميشناسمت و جنبه ت رو ميدونم چقدره بخاطر همين رك گفتم،ايشالله بعد كنكور كلا برميگردم به سايت نويسنده هاي جوان و وبلاگ هاي مشترك رو باز از سر ميگرم. تو هم برو نهايي هارو بخون...از يه هفته ديگه حتي شايد وب هم نيومدم و تا 6تير خلاص.