• وبلاگ : پـــرواز بــه يــجــاي ديــگــه
  • يادداشت : علي تنهــــا تر از خــــدا...!
  • نظرات : 2 خصوصي ، 26 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2      >
     

    مقصر خود ماييم

    عشق را به کساني ارزاني ميکنيم که

    از زندگي ، جز آب و علف روزانه، نه ميفهمند , نه ميخواهند!

    پاسخ

    باااااااااااريك!! تو هم كه فقط ضد عشق بنويس!@!
    + م 
    بعضي وقتا مجبوري تو فضاي بغضت بخندي ،
    دلت بگيره ولي دلگيري نکني ،
    شاکي بشي ولي شکايت نکني ،
    گريه کني ولي نذاري اشکات پيدا شن ...
    خيلي چيزا رو ببيني ولي نديدش بگيري ،
    خيلي حرفا رو بشنوي ولي نشنيده اش بگيري !
    خيلي ها دلتو بشکنن و تو فقط سکوت کني ...
    فقط سکوت مي کنم در برابر نامهرباني ها تو
    پاسخ

    گاهي وقتا مجبوري بخاطر بعضي چيزا وانمود كني اوني كه نيستي،باشي؛گاهي اوقات بخاطر بعضي چيزا نشون بدي كه از همه بيزاري و اعتماد نداري...! من گرفتار سكوتي هستم كه قبل از فرياد لازمم بود...
    +
    هيچ وقت نفهميدم تو فکره تو چي ميگذره !

    پاسخ

    خيلي ها زور زدن ولي نشد!!! بقول حصين ابليس:گشتم نبود،نگرد نيست...!
    +
    خيلي خوبه تو خوبي !
    اين A دومي کيه اسم مگه قحطيه که هر دفعه من پيام ميزارم مياد با همون اسم پيامام ، نظر ميزاره !
    پاسخ

    متاسفانه شما اوني نيستي كه من فك ميكردم،پس متقابلا شرمنده ازين بيشتر نميتونم ج بدم...
    + هستي 
    چشم حتما ميخونم ما که تقريبا هر روز تو وب شماييم ..اون کسي هم که فک ميکني دلشو شکستي حتما درکت ميکنه ايشاله اين چن شب هم ميگذره.....اصن همه اينا رو بيخيال من شنبه امتحان حسابان دارم.از الان منو مرده فرض کن !!!!ميشه تاريخي که اپ ميکني رو بگي که همون موقع بيام
    پاسخ

    خب دوتا تاريخ بود قرار بود دوتا پست بذارم يكيش 13ارديبهشت و يكيشم ترجيح ميدم تاريخشو نگم چون اگه بگم موضوعش معموم ميشه؛ولي منصرف شدم اون پست دومي رو نميذارم دو شب پيش يه خوابي ديدم بخاطر اون اون پست رو نميذارم...ايشالله موفق ميشي و مزخرفترين درس (حسابان)رو پاس ميكني با نمره خوب
    +
    بخدا مريضي و اون هم از نوع ناعلاجش
    آخه تهفه مگه تو غير از دل شکستن کار ديگه ي هم بلدي؟
    من اولين باريست که به وبت آمدم و تقريبا دو ساعت وقت گذاشتم و تمام نظرات را خوندم خصوصا جواب هايش را که همه را يه جوري ناراحت کرده ايد. بابا بخدا اينجوري اگه ميخواي مطرح بشي، نميتوني.
    يه کم مردانگي خرج کن دل نشکن طوري دلتو مي شکنن که 20سال نميتوني خودتو بيابي.
    پاسخ

    چشم آقاي مقدم!!!!!!!!!!! هرچي تو بگي!!!!!!!!!!
    + هستي 
    چشششششششششم ولي دلم خيلي تنگ ميشه,!!!!!!ايشاله هم تو کنکورتوبدي هم من نهاييمو عالي يه وقت ميام که بهم بگي دانشگاه تبريز قبول شدمااااا.درباره موقعيتتم درکت ميکنم ببخشيد اگه چيزي گفتم که نبايد ميگفتمش .پس فعلا خدافظ دعا کن برام تو همون شبايي که با خدات خلوت ميکني....راستي تازه فهميدم خييييييلييييي با اراده اي..خوشبحالت....باي باي,!!!!!!!
    پاسخ

    مرسي لطف داري؛هر رفتار بد و خوبم رو تونستم فراموش كنم و باهاش كنار بيام بغير از يه چيز و يه نفر،يه حرفايي تو دوتا پست آخرم ميزنم كه حتما بيا و بخون ؛دوتا پستي كه قبل كنكور ميذارم، كاش همون قدر كه اطرافيان قبولم دارن و رو درستكاري م شهادت ميدن،خودمم از خودم راضي بودم! هستي دلشكستن خيييييييييلي بده خييييييلي عذاب وجدان سخت ترين درده مزخرفترين احساس رو پيدا ميكني وقتي دل عزيزت رو بشكني! من تا حال تو 18سال دل يه نفر رو شيكوندم كه عذاب اون واسه داغونيم كافيه! ايشالله صلاح م و خيرم كجا باشه و خدا كجا رو صلاح بدونه ازون جا دربيام و ايشالله تا آخرشم ادامه ميدم. تا كنكور بهونه اي دارم كه به يه نفر فكر نكنم... ولي بعد كنكور چيكار كنم!!!!! بي بهونگي واسه زندگي خيلي سخته؛ آره ارده م خيلي قويه خيلي قوي تر از اوني كه فكر كني؛اراده اي كه تونستم تو اوج احساس دلم رو به زنجير بكشم و امپراطور دلم رو ازش بيرون كنم! اراده اي كه همه چيزم رو تونست كنار بذاره:دختري كه همه وجودم بود-عشقم فوتبال-خنديدن با رفقا و خوش گذروني-سفر-مهموني ؛همه رو تباه كرد... كاش خودمم مثل اطرافيانم به اين اراده م افتخار ميكردم!!! برام دعا كن بتونم به افكارم غلبه كنم تا اين 64شب لعنتي هم بگذره
    +
    خوبي ؟
    پاسخ

    اگه اوني كه فك ميكنم باشي؛1دقيقه قبل رو نميدونم ولي الان عالي م.
    + هستي 
    درباره مشورتم هزار بار خاستم بهت بگم ولي نتونستم يعني خودت جوابمو ندادي!!!!
    پاسخ

    ببين بخدا من قصد بي احترامي ندارم و نداشتم 4ماه قبل گه گاهي تو و آبجي شقايق و داداش شايان و داداش ميلاد ازم يادي ميكردين چون وضع اوضاع م رو دقيقا ميدونستين؛ولي من بخدا ديگه حوصله ي هيشكي رو ندارم،هيشكي اينو به قاطعيت ميگم؛حتي حوصله ي اون طرفي رو كه خودت ميدوني چقدر دوسش داشتم و دارم و خواهم داشت هم بخواد برگرده پس ش ميزنم؛حوصله ي هيشكي رو ندارم نه به چش خواهري چه برادري چه هرچي،به خط دائمي م هم هركي اس ميداد هي ميپريدم پاچه ميگرفتم و حالشو ميگرفتم!طرف پشيمون ميشد ازينكه حالمو پرسيده؛اون فشاري كه از آذر ماه تا اسفند ب من وارد هركي بود جاي من داغون ميشد ولي تنها پناهم خدا بوده و هست؛قبلا ها يكم كمرنگ ولي الان با تمام وجود و پر رنگ تر. من عاشق خداييم كه با يه دستمال مرطوب از بين نره!!!! خودت ريز به ريز شاهد بودي از همه كشيدم از كسي كه پاره ي تنم بود .... بعدش از خونواده....بعدش از رفيق؛ پس بهم حق بده از همه فرار كنم.ببخش اگه بي ادبي كردم .چون ميشناسمت و جنبه ت رو ميدونم چقدره بخاطر همين رك گفتم،ايشالله بعد كنكور كلا برميگردم به سايت نويسنده هاي جوان و وبلاگ هاي مشترك رو باز از سر ميگرم. تو هم برو نهايي هارو بخون...از يه هفته ديگه حتي شايد وب هم نيومدم و تا 6تير خلاص.
    + هستي 
    اره يا نه
    پاسخ

    خب مسلمأ نه! من واسه تك تك اين لحظاتم كه الان تو آسايشم خون دل خوردم هركي ندونه تو كامل ميدوني بهم چي ها گذشت مخصوصا اوضاع م بعد آبان و آذر ماه؛من دقيقا به معناي واقعي كلمه نابود شدم يا بهتره بگم دلم نابود شد كه لازمم بود و طبق معمول:شكر . راضي م،تا حال بخاطر اتفاقي به خدا م چرا نگفتم پس بازم نميگم؛در مورد سوالتم بعد كنكور ايشالله ايميلم رو باز فعال ميكنم هر كمكي بخواي در حد توانم كمكت ميكنم مامانم ايشالله شرايطش فرق ميكنه...دقيقا ميدونستم بخاطر اين كاراي مامانت تو هم رو مياري به اقدامي كه تو جواب كامنت قبليت دادم؛ولي كاش باهام مشورت ميكردي بعد! بيخيال؛ در مورد آره يا نه هم: نه،چون با خودم عهد بستم،و محاله زير عهدم بزنم؛قرار بود6سال رو عهدم بمونم،كه6ماه ش رو تونستم تا الان، و فقط 5سال و 6ماه موند.پس تا اون موقع عهدم رو نميشكونم؛ولي در حد توانم بعد كنكور تو ايميل سابقم كمكت ميكنم.سعي كن قبل خواب دعاي عهد و ترجمه ي قرآن رو گوش بدي خيلي بهت كمك ميكنه حتما اين كارو بكن.با خدا ت عهد ببندي محاله به أحدي بگي:به كمكت نياز دارم و همراهم باش! رو حرفام عميق فك كن و بعد ج بده
    + هستي 
    اونکه ديگه واسم عادت شده ولش کردم!!!!!!تو موقعيت من قرارنگرفتي که بفهمي چي ميگم!وقتي همش جلوي خودم دارم نامردي رو ميبينم اتيش ميگريم ولي هيچي بزبون نميارم....منظورم ازاينکه خودت ميدوني اين نبود!!!!!!خاهشا خودتو نزن به اون راه لطفا!!!!!!!اگه ناراحت شدي ببخشيددست خودم نيس
    پاسخ

    بابا به خدا منظورت رو اد خودت ميدوني نميفهمم؛در مورد مامان خانومتم ايشالله خدا بزرگه خودش همه رو به راه خودش هدايت ميكنه تو يه وقت بخاطر شرايط خونواده به كسي رو نياريا تباه ميشي اينو كسي داره بهت ميگه كه خودش دقيقا حال تورو داشته البته يه كم موضوعش فرق ميكنه و شرايط حالت خب مثل قبلا هاي منه ولي خواهر من عزيز من يه وقت به كسي رو نيار و نگو خب خونوادم فلان شد و برام مهم نيس و من خودمو ميسازم و فلان! به حرفش كه گفته :قريبة من حبل الوريد ؛اعتماد كن و كافيه فقط اون نزديكي رو كه نزديك تر از رگ گردن هستش پيدا كني ما بقي حله؛مامانتم اي كاش ته دلش يه سري اصول باشه،بقول مامانم:اگه يه سري اصول خاص توي دل يه شخص باشه،به هر راهي هم كشيده بشه بدترين گناه رو هم بكنه،باز ميتونه برگرده و به خداش پناه بياره ولي واي به حال كسي كه جاهل به دنيا اومده و جاهل زندگي كرده و جاهل مرده! خدا بزرگه بالام،تو هم كمكش كن برگرده به اصلش
    + هستي 
    نه اتفاقا برعکس......ميدونم ميتوني اين متنه هم يه توصيفي از دنياي خودم بود....همين!!!!خودتم ميدوني چرا
    پاسخ

    يا خدا !!! باز مامانت چه گلي به سرت زده !؟ بازم...!!!!؟؟؟؟؟
    + هستي 
    اينجادردنياي من گرگ ها هم افسردگي مفرط گرفته اند....ديگر گوسفند نمي درند ,به ني چوپان دل ميسپارند وگريه ميکنند.......حسين پناهي
    پاسخ

    اين روزها من و خدام به يه حس مشتركي رسيديم،اون از ناله هاي هر شب من خسته شده و من از تكرار روزهاي بي ثمرم!!! "حسين پناهي". (فك ميكني كم مي آرم بالام جان!!!؟؟؟؟؟ (-؛
    + مقدم 
    سلام داداش شايان
    کاش تو که اين همه از غرورت تعريف مي کني يک عکس از خودت ميزاشتي مي ديديم که اصلا قيافه ات اين تصور ما را نشون ميده يانه؟؟؟
    مثلا من تصور مي کنم تو يک آدم ترش رو، بي جنبه، بي رحم، و جسارتا از خود راضي...
    پس داداش بعدا بهم يه جوابي ندي ها برم چند وقت قهر کنم اگه صلاح دانستي يه عکس بزار ببينيمت.
    بازه اختيار و تصميم خود را داريد و يه وقت بهم جواب تند ندي

    پاسخ

    به جاااااااااااااااااااااااااااان مادرم نره، ميگي بدوش!!!!! به پير به پيغمبر به علي به عثمان به ابوبكر به عمر قسم نر هستش و دوشيده نميشه!!! آقا من خل چل كچل يه عينك ته استكاني هم ميزنم انقدر بيريختم كه نگو. ازين پسر نيمچه آخوندي هام كه مامانيشون اجازه نميفرمايند از تيغ ژلت استفاده كنند چون حرام هستش و سر و صورتشون پر موئه؛از همونام!!! يه چشمم چپ هستش و دماغمم شيپوري...! اميدوارم تصوير سازي خوبي از قيافم به دست آورده باشي. هه عكسمو رو وبم گذاشتم ديگه فقط متاسفانه بايد از پشت مانيتور نيگا كني تا صورتم ديده بشه!!!!!!!!!!!!!!
    + مقدم 
    داداش شايان سلام
    جواب شما را کاملا خواندم و به دو روش ميتوان بررسي کرد.
    يکي اينکه من نگفتم که بيا به هر کسي بله قربان بگو
    دوم اينکه مگه در اين سن و سال چه کار و يا چه عملي
    باعث
    تنفر تو از همه کس شده است؟
    داداش شايان نبايد تبادل افکار و تبادل نظر و قبولي نظر
    ديگران که شايد حق باشد بشه بله قربان گفتن.
    اگه غرور را ميگي فقط تو داريد اشتباهه.
    ما همه غرور داريم خصوصا ما ترک ها که
    معدن غرور و البته در کنار اون غيرت و تعصب همنوع
    دوستي بسيار...
    داداش اگه من باهات در روبرو و يا تلفني صحبت ميکردم
    خيلي راحت به نتيجه مي رسيديم ولي متاسفانه اين راه
    هم از طرف تو مسدوده.
    در اين که در تبادل نظر به نتيجه برسيم مشکله.... ديگه
    در اين مورد حرفي ندارم.....
    داداش با کنکور چطوري؟؟؟
    ميخواي در چه رشته اي قبول بشي انشالله...

    پاسخ

    داداش؟؟؟!!!!؟؟؟؟ اين كلمه واسه فيلم هاس...! آقاي مقدم دوس دارم از مهندس معماري يا مكانيك تبريز قبول شم كه به اميد خدا هم ميشم
       1   2      >