درودي دوباره
فرهاد جان، يکي از بهترين ها بوده و هست و خواهد بود...
نکته اي را هم ياد آور شوم و آن اين است که ترانه اي که بخشي از آن را نوشته ايد از سروده هاي ترانه ي سراي بزرگمان، شهيار قنبري است و نامش "نجواها" است. اگر کارهايي را که مي نويسيم با شناسنامه ي کامل (نام آهنگساز، ترانه سرا و خواننده) بياوريم، در جهت اطلاع رساني هم مفيد خواهد بود دوست من...
و ديگر اينکه فرهاد مهراد يک اجراي کننده ي بي نظير بود، اما نبايد فراموش کنيم که پشت سر موفقيت هاي هنري او، ترانه سرايان و آهنگسازان بزرگي حضور داشتند: شهيار قنبري، اردلان سرفراز، اسفنديار منفرد زاده و...
و نکته ي پاياني اينکه: فرهاد مردي معتقد بود، اما هيچگاه از دينش براي بي ارزش کردن هنر (آنگونه که برخي از امروزي ها در ايران انجامش مي دهند، استفاده نکرد!)
مهم ترين ويژگي اخلاقي اش فروتني اش بود... او معترض بودو اتفاقن برايش هم مهم بود که چه کسي مي آيد و چه کسي مي رود، اما اعتراضش به سبک خودش بود...
هرچند که به همتاي ديگرش، فريدون فروغي بسيار بد کردند...
آثار فرهاد مجوز گرفت که در ايران چاپ شود، اما کارهاي فريدون فروغي (به هر دليل که مشخص نيست) حتا تا به امروز هم اجازه ي چاپ ندارند!
باري، امروزه متاسفانه، براي خراب کردن چهره ي فرهاد، ترانه هاي اجرا شده ي او (همچون کودکانه، شبانه، محمد و...) را بي اجازه ي سازندگانش (شاعر و آهنگساز که در تبعيد هستند) به مناسبتهاي زشت خود پخش مي کنند، در حالي اين ترانه ها دقيقن در نفي اين آقايان سروده و ساخته شده اند! اين در حالي ست که حتا به آخرين وصيت فرهاد نيز عمل نکردند... فرهاد خواسته بود که جسدش را بسوزانند و عده اي با همدستي همسر ايشان، فرهاد را در قبرستان بي نام ونشانها در فرانسه به خاک سپردند!
ياد فرهاد جان تا همواره گرامي باد...