سفارش تبلیغ
صبا ویژن


پـــرواز بــه یــجــای دیــگــه

بیوگرافی نیس...شاید یه جورایی از در

گفتن که شایـــــــــــــد دیوار بفهمه !

 

رستنی ها کم نیست، من و تو کم بودیم
خشک و پژمرده و تا روی زمین خم بودیم
گفتنی ها کم نیست، من و تو کم گفتیم
مثل هذیان دم مرگ، از آغاز چنین ور هم و بر هم گفتیم
دیدنی ها کم نیست ، من و تو کم دیدیم

سلام برو بچ چه خبرا؟!
دوس ندارم حرف تکراری بزنم پس راجب حال و احوالم توضیحی نمیدم... دیشب بالاخره بعد از دوبار کنسل شدن کنسرت مازیار موفق شدیم و پای آهنگاش و عاشقانه هاش نشستیم. میخواستم پست لاو و دیسلاو بذارم اما ازونجایی که تو هفته ای که گذشتیم سالگرد استاد فرهاد مهراد بود (9شهریور)گفتم یادی از ایشون و هدف ایشون و سکوت ایشون بکنم.

فرهاد مهراد

بدون شک فرهاد آقای صدای تاریخی موسیقی ایران بوده و هست فرهادی که موقع رژیم شاه برضد شاه و ساواک خوند و بعد سال ها تلاش به آرزوش رسید اما دقیقا حسی شبیه دکترشریعتی داشت؛اینکه یک عمر زور زد به انقلاب برسه اما اونی که میخواست نشد و قضیه ی همون چاه و چاله هستش! فرهاد بعد انقلاب در مقابل پیشنهاد اینکه باید موافقی و دفاع مقدسی و انقلابی بخونه ترجیح داد منزوی و گوشه نشین بشه و با وانتش بار بری کنه و مدتی هم مسافرکشی کنه ؛ راضی شد بمیره اما خدای خودش رو با رفاه و ثروت عوض نکنه... فرهاد که از بچگی با 3تا رفیق ارمنی و مسیحی خودش بزرگ شده بود(چون خونوادشون مذهبی بود و ساز زنی ممنوع بود خونه ی همسایه هاشون پنهونی تمرین میکرد و ساز های رفقاش رو اجاره میکرد با پول تو جیبی هاش آخه تو خونه شون بخاطر مطرب قلمداد شدنش سازش رو شیکونده بودن) فرهادی که مذهبی آنچنانی نبود اما به دختری تجاوز نکرد تا روز مرگش حتی یه بارم نمازش قضا نشد چون فقط خدای دنیای خودش حرفاشو میفهمید 

 

فرهاد مهراد

 

کسی که تا اذان صبح ترانه سرایی و راک میزد و اذان صبح نمازش رو میخوندوااااای و چند ساعت میخوابید و باز دوباره این چرخه تکرار میشد؛ فرهاد به دین و حکومتی اعتراض نمیکرد فقط و فقط به مرگ انسانیت اعتراض میکرد براش مهم نبود کی سرنگون شه و کی بر سر کار بیاد چون هدفش مقدس بود؛ دقیقا مرام افراد بزرگ تاریخ امیرکبیر ها دکترشریعتی ها و... برای انسانیت نفس میکشید قدم ورمیداشت. هیشکی شاهد گریه هاش تو 7سالی که سکوت کرد و نه مصاحبه کرد نه خوند نبود؛هیشکی درکش نکرد؛کسی که خودفروشی فکر فروشی قلم فروشی سبک فروشی نکرد و حاضر شد روز به روز نابود بشه اما مصلحت طلب نشه! کسی که وقتی بعد از سال ها کنسرت اجرا کرد همه ی طرفداراش خشک شون زده بود از دیدنه فرهاد داغون موهای سفید و کوتاه شده! اما این فرهاد بود که با گونه های خیس عاشقانه هاش رو واسه وطنش فریاد میزد

فرهاد مهراد

فرهاد :

ای کاش آدمی وطنش را همچون بنفشه ها

می شد با خود ببرد هر کجا که خواست...!


نوشته شده در جمعه 93/6/14ساعت 9:31 عصر توسط mohammadshayan1 نظرات ( ) |


Design By : Pichak