• وبلاگ : پـــرواز بــه يــجــاي ديــگــه
  • يادداشت : عاشـــــــق زندگيمم!
  • نظرات : 3 خصوصي ، 37 عمومي
    • درب کنسرو بازکن برقی

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2   3      >
     
    + سه نقطه!... 
    شرمنده نتونستم خوب حرف هام رو بگم ...من منظورت رو کاملا فهميدم که خداست....اما به نظرم ناراحتي داره وقتي خدا خودش گفته از ذات خودش در ما وجود داره پس خيلي بايد ناراحت باشيم که اقيانوس نيستيم ، نمي خوام حرف شرک آلودي بزنم نه منظورم اينه که يعني همون تکه اي که در وجود ماست رو نمي تونيم بشناسيم وبفهميمش تا بهش برسيم واين به نظرم ناراحتي داره که چيزي رو داشته باشي اما رسيدن بهش محال باشه !.. رسيدن به همه خوبي ها... ببخش اگه شايد حرفام يه جوري باشه حتي شايد بچه گانه....
    پاسخ

    نه خب كاملا باهات موافقم حرفات همون حرفاي محدود و نامحدود تو درس1 دين و زندگي4 هستش كامل گرفتم منظورتو منم قبلا ناراحتم ميكرد اين موضوع اما از كنكور به بعد سعي كردم در حد توانم خوب باشم برام مهم نيس نزديك خدا باشم چون همينكه تو مدار و مسير خدام برام فوق العاده ارزش و اميد داره
    + رعنا 


    سلام

    اميدورام خوب باشين

    چرا اپ نکردين؟

    پاسخ

    سلام ببخش متن و عكس و اهنگ پست جديد اماده هستش اما مشغول كاراي دانشگاهم و يه مشكل فوق العاده بد و اساسي پيش اومده ،چشم فردا يا پس فردا آپ ميكنم
    + بانو آرت 

    سلام

    اگه فايل بلا استفاده تو کامپيوترت داري ، من ميخرم .

    مقاله ترجمه شده

    پروژه

    پاورپوينت

    طرح توجيهي

    طر ح هاي ديگه

    و . . .

    dl.banooart.ir

    mtkd74@yahoo.com

    09191809834

    پاسخ

    يه 4-5گيگا بايتي فيلماي اهالي جهنم و بد هستش برا فروش :)))))) شوخيدم ، نه فايلي وجود نداره اما خودشو ميفروشم :-D
    + سه نقطه!... 
    ممنون ...مي دوني اون چيزي که ميشه پختگي باسه بقيه ديوونگيه! باسه همين کمتر ميشه طرز فکر رو باسه بقيه گفت الکي خوش بودن بهتره!!!! بيشترهم که فکر کنيم فقط بخاطر اتفاقات تلخ نيست که نشه تشکر کرد انقد چيزاي خوب هست که نميشه شمرد باسه همين اينجوري هم سخته.....
    ............
    قطره نا اميد نميشه ناراحت ميشه چون نمي تونه اقيانوس بشه....!!!!
    پاسخ

    والله فائزه جان اون باسه باسه هارو 5-6بار خوندم نفهميدم!!! راسي من منظورم از اقيانوس خدا بودا كه رسيدنه قطره بهش محااااااله پس چ لزومي داره قطره شاد يا ناراحت باشه برا نرسيدن بهش؟!
    + سه نقطه!... 
    سلام خوبي؟! پست جالبي بود...
    فقط حيف که آدم نمي تونه براي همه چيز تشکر کنه....
    پاسخ

    ممنون، چرا نبايد برا همه چي شكر كرد؟! ميدونم شايد دليلت فوت باباي خدا بيامرزته اما اينو با صراحت و يقين كامل ميگم اگه ايشون فوت نميكرد الان تو (توي 16-17-18) سالگي (ببخش دقيق سن ت رو نميدونم، تو اوج پختگي نبودي. و اين برا زندگي آينده ت و متقابلا با همسر اينده ت خعلي بهت كمك ميكنه. شكر واسه همه چي ، يه قطره هرگز نميتونه يه اقيانوس رو درك كنه فقط وظيفه و تكليفشه سمت اقيانوس حركت كنه و قاطيه جريان آب بشه،هرچند قطره تو مسيرش مدام نااميد ميشه اما غافل ازينكه نميدونه اقيانوس بي اون دلخوشي و معنايي نداره واسه اقققققياااااانووووووسي كردن تو دنيا
    + مقدم 
    سلام داداش شايان
    خيلي ارادت دارم داداش
    حال شما؟؟؟؟
    پاسخ

    شكر. ممنون خوبم و يه هفته ديگه آپ ميكنم
    + مقدم 
    مرد مست به خانه آمد .
    آنقدر مست بود که گلدان قيمتي که زنش به آن
    خيلي علاقه داشت را نديد
    و به گلدان خورد و گلدان شکست .
    پيش خودش گفت حتما زنم فردا واسه گلدون کلي داد و
    بيداد ميکنه
    همونجا خوابش برد ...
    صبح که ازخواب بيدارشد يادداشتي را روي يخچال ديد :
    عزيزم صبحونه مورد علاقتو روي ميز چيدم الانم رفتم
    بيرون تا براي ناهار مورد علاقت چنتا چيز بخرم
    دوست دارم عشقم ...
    مرد با تعجب از پسرش پرسيد
    اين يادداشته مامانته ؟ چرا
    مامانت ناراحت نشده ؟!
    پسر گفت ديشب که مست بودي مامان بغلت کرد ،
    بذارتت رو تخت . تو عالم مستي گفتي :
    « خانم به من دست نزن من متاهلم ... »
    « بسلامتي همچين مردايي »
    + مقدم 
    اگر کليد دري را نداري، قفلش نکن
    اگر کسي را دوست نداري، خردش نکن
    اگر دستي را گرفتي، رهايش نکن

    داداش شايان نظر قبلي را حذف اگه ممکنه نميدانم چرا
    غلط املاء و انشاء دارم تو اون نظرقبلي
    پاسخ

    نه اقاي مقدم اين چ حرفيه؛ خب معلومه اشتب تايپي بود نه املايي؛ چشم اما چون عادت ندارم كامنتي رو حذف كنم،عدم تاييد زدم تا كسي نخونه :) در ضمن متن خوبي بود مرسي
    + مقدم 
    سکوت کوچه هاي تار جانم، گريه مي خواهد
    تمام بند بند استخوانم گريه مي خواهد
    بيا اي ابر باران زا، ميان شعرهاي من
    که بغض آشناي ابر گريه مي خواهد
    بهاري کن مرا جانا، که من پابند پاييزيم
    و آهنگ غزلهاي جوانم گريه مي خواهد
    چنان دق کرده احساسم ميان شعر تنهايي
    که حتي گريه هاي بي امانم، گريه مي خواهد
    پاسخ

    فعلا اين حالتي و دپرس نيستم نظر خاصي داشته باشم فقط اينو بگم كه شعر عالي بود ممنون
    + رعنا 

    من شعرپرياي خط خطي شاملو رو خيلي دوس دارم منو ميبره به عالم پاک کودکي...

    من تو يه شهرستان کوچيک زندگي ميکنم با کمترين امکانات شهرستاني که به جز بومي هاي خودش هيچ معلم راضي نيس اونجا درس بده اينجا خبري از معلم خ و اين حرفا نيس اگه قراره چيزي بشيم فقط تلاش خودمون هست و ياري خدا ......من دوس ندارم چيزيو به کسي ثابت کنم...خودم به خودم ثابت شده هستم......ولي ميخوام بگم رتبه اوردن دانشگاه قبول شدن با امکاناتي که شما داريد کار چندان سختي نيس......اميدورام از اين حرفاي من ناراحت نشين....

    پاسخ

    اره خب كاملا موافقم؛اما ب اين جمله م ايمان دارم "آدم تو محدوديت ها ستاره ميشه" درسته افتخاري نداره با اين امكانات قبول سدن اما خب اينم بگم كه خععععععععليا با همين امكانات رتبه ي 300-400هزار اوردن! خعليا بخاطر اينكه باباشون بعد كنكورشون براش سانتافه نخريده از خونه قهر كردن! منظورم ازين حرفا اينه كه مهم نيس امكاناتت چقد باشه، اصل نفس توعه كه تو هر شرايطي شاكر و قانع باشه. و اين پست آخرمم بر مبناي همين موضوع بود اگه دقت كني؛ شكر واسه هر جور شرايط الان و ادامه دادن به مسير با وجود همه ي سختياي تو راه
    + مقدم 

    فقط کوتاه آمدم

    کم نياوردم...

    اما کوتاه آمدم...

    و هرگز تفاوت اين دو را نفهميدند...
    پاسخ

    آي گفتيااااااااا
    + مقدم 

    سخاوت سرمايه اي

    است اختياري که هرکسي

    مي تواند آن را داشته باشد...

    ولي متاسفانه بعضي ها ندارند...

    اين ثروت کسي را استثمار نمي کند...

    ولي بعضي را از خود بي خود کرده است...

    برخي تنگ دستان گرچه سرمايه ريالي کمي دارند...

    اما از اين ثروت بهره مندند ...!

    پاسخ

    بقول بروبچه هاي اينستا : سخاوت خوب است!
    + رعنا 

    16 سالمه رشتم تجربي هس به اجبار خانواده متاسفانه.

    ازبچگي باداستاناي ويکتورهوگو بزرگ شدم

    فقط خواهش ميکنم ازتون بهم نگين بچه فک نکنين بچم زده به سرم يه چيزي بنويسم چند تاکتاب خوندم خيلي ادعاي فضلم ميشه نه اينطوري نيس ازهرکي کمک خواستم وقتي سنمو پرسيد يه نييشخندکي ميمود رو صورتشو به قولي منو ميپيچوند طفره ميرفت

    من خيلي ممنونم از اينکه حداقل شما راهنماييم ميکنيد....


    پاسخ

    خب هيچ اشكالي نداره، من از 8-9سالگي شعراي احمد شاملو رو ميخوندم!!!! شعرايي كه مرداي30-40ساله بزور ميتونن تفسيرش كنن!ربطي به سن نداره مهم شعوره؛ منم به اجبار رياضي فيزيك ورداشتم در حالي كه داروسازي دوس داشتم! اما نه به اجبار خونوادم،بلكه به اجبار خودم كه وقتي ديدم بابام وضع ماليش كمي افت كرده و نميتونه برام معلم بگيره واسه كنكورم تا از داروسازي قبول شم مجبور شدم رياضي فيزيك وردارم اون موقع 15-16سالم بود؛اما انگيزه ادامه دادم و شكر خدا وضع بابام مثل سابق شد و برا همه ي درسام تقريبا معلم داشتم؛ و از فيزيك هسته اي درومدم؛ هيچ اشكالي نداره كه از رو اجبار تجربي خوندي مهم اينه مهره هاي بد رو اگاهانه خوب بازي بدي عالي ادامه بدي حتي بي علاقه؛ چشم درخدمتم و كمكت ميكنم اما در همين حد وبم نه بيشتر نه كمتر؛ سعي كن اين دوتا رو حتما دانلود كني حتتتتتما ارومت ميكنه: اشعار شاملو - كتاب "كوير از دكتر شريعتي"
    + رعنا 

    صدسال تنهايي رو خوندم اکثر رماناي ويکتورهوگو رو خوندم....

    فقط از رمان هاي تولستوي اطلاعي ندارم.....

    پاسخ

    پس حله، خوبه... متاهلي يا مجرد؟چند سالته؟ اگه نامزدي و 17-20 سالته كتاب رمان "آناكارنينا" از تولستوي رو بخون ذهنت رو باز تر ميكنه. "جنگ و صلح" هم واسه سمت و هدف دادنه ذهنت خوبه كمكت ميكنه، مدرك و رشته ت چيه؟ اگه رشته ت مربوط ميشه فناوري رمان زندگي نامه "استيو جابز" رو حتما بخون به خلاقيتت كمك ميكنه تا انسانيت و علم رو به هم گره بزني.
    + مقدم 
    پسر جواني در کتابخانه از دختري پرسيد:
    «مزاحمتان نمي شوم کنار دست شما بنشينم؟»
    دختر جوان با صداي بلند گفت:
    «نمي خواهم يک شب را باشما بگذرانم»
    تمام دانشجويان در کتابخانه به پسر که بسيار خجالت زده
    شده بود نگاه کردند. پس از چند دقيقه دختر به سمت آن پسر رفت و در کنارميزش به او گفت: «من روانشناسي پژوهش مي کنم و ميدانم مرد ها به چه چيزي فکر ، گمان کنم شمارا خجالت زده
    کردم درست است؟»
    پسر باصداي بسيار بلند گفت: «200 دلار براي يک شب!!؟
    خيلي زياد است!!!»
    وتمام آناني که در کتابخانه بودند به دختر نگاهي غير عادي کردند، پسر به گوش دختر زمزمه کرد« من حقوق ميخوانم و ميدانم چطور شخص بيگناهي را گناهکار جلوه بدهم!!»
    پاسخ

    عاااااااااااالي بود ، فوق العاااااااااااده داداش جاني
       1   2   3      >