پـــرواز بــه یــجــای دیــگــه
سلام نوکران و کنیزانِ حسین (ع)...
قبل از همه،فرا رسیدن ماه محرم رو خدمت همه ی شما عزیزان تسلیت میکم و امیدوارم ازیـــــــن 40روز مقدس ،بهره ی کافی رو ببرید... ببخشید به قولم وفا نکردم و روز 23آبان آپدیت نشد وبم ،آخه دیگه وبم یکم عمومی تر و رسمی تر شده دیگه نمیخوام راجب 23آبان چیزی بنویسم و ازون قولی که بهتون تو مطلب قبلی داده بودم پشیمون شدم چون این روزا معلم زبان فارسی م آقای حکمت،معلم ادبیاتم استاد قائمیان(برادرِ آقای فرهاد قائمیان همون بازیگری که تو بسیاری از فیلمای برتر سینما بازی میکنه) معلم تاریخ م استاد اشرفی ، معاون فرهنگی موسسه نخبگان آقای جماعتی از وبم دیدن میکنن و هرروز میان مطالبم رو میخونن البته اکثر اتفاقات منو میدونن ولی بالاخره زشته دیگه وقتی دبیر ت تو وبت میاد راجب دختر بنویسی!! البته من چاپلوس نیستم اونایی که منو دیدن اینو میدونن ولی رعایت ادب مقابل معلمانم واجبه واسه همین ازین به بعد عمومی تر مینویسم... بالاخره یک سال گذشت و دوباره افتخار نوکری واسه اربابم حسین رو پیدا کنم؛ اربابی که تنها امید و دلخوشیه زندگیمه،همونی که افتخار داشتم وقتی که 10ساله بودم رفتم پابوسش و یکی از معنوی ترین مسافرت هام بود،توی اون سفر در نجف اشرف با شخصی ملاقات کردم که حتی تو خواب هم اون شب رو نمیدیدم یکی از شب های دی ماه سال 84 بود که اون اتفاق برام افتاد که بعد از اون اتفاق تازه فهمیدم چی شده!!! ولی افسوس که دیر شده بود،به مامانم قول شرف دادم که اون اتفاق رو به کسی نگم حتی به بابام هم توی این 7سالی که ازون شب میگذره نگفتم... منی که اون قدر پاک بودم که به اون افتخار رسیدم حالا چطوری شدم...!! چی بودم و چی شدم...!!! بگذریم،منم مثل همه ی اردبیلی ها نوکر و غلام حسینم مثل همه ی اردبیلی ها عاشق ابوالفضل ام،...
مثل همه ی اردبیلی ها،هر غلطی هم سایر روز های سال بکنم تو ایام محرم محاله که پام رو کج بگذارم... افتخار میکنم که تو شهری زندگی میکنم که به گفته ی آمار و ارقام جهانی : حسینی ترین شهر دنیا هستش،تسبیح گرفتن تو دست و ریش گذاشتن هم بلد نیستم مثل اکثر جوونای اردبیل... تو شهری که از جانی ترین فرد زندان گرفته تا کودکان و بچه ها تا دانشجو ها تا پیر مردها همه یکدست وقتی زیر علم آقام ابوالفضل قرار میگیرم همه چیز دنیا همه دخترانی که تا چند لحظه آرزومون بود باهاش باشیم از یادمون میره... منم از 10سالگی نزد بزرگان طبل زنی رو یاد گرفتم(طبل زنی به روش اردبیل) آخه طرز طبل زنی تهران و دیگر شهر ها کلا با ما متفاوته، مال اینجا خیلی سخت تره و متقابلا خیلی دلنشین تر؛امروز هم مسابقات فوتبال آموزشگاهی شروع شده بود و از ساعت 7صبح تا 7شب فوتبال بازی کردم و دارم میمیرم و الان رفتم یه دوش گرفتم و بهم از مسجد محله ی بـــــــــــــــــــــــــــــــوق زنگ زدن تا برم و طبل شون رو بزنم منم با افتخار قبول کردم؛شاید واسه خیلی هاتون طبل زنی بی معنا باشه ولی اگه به عمق طبل زنی اردبیل برین تازه متوجه میشین که طبل زنی بیشتر از مرثیه و سینه زنی و زنجیر زنی اشک آدم رو درمیاره البته بازم میگم تا وقتی طبل زنی اردبیل به گوش ت نخورده درک نمیکنین که من الان چی میگم... عموی من یکی از بزرگترین شاعران تاریخ اردبیل هستش عمویی که بنا به دلایلی 8سال پیش از دنیا رفت عموی من کسی نیس جز "مرحوم استاد سیّد حجّت معنوی (معروف به میر حجّت)" که اشعار بسیار خارق العاده ای رو در وصف کربلا و اهل بیت(ع) سروده که فوق العادس که همه ی اردبیلی ها عمو م رو میشناسن و با اشعارش آشنا هستند... حرفام رو با چند تا بیت از اشعار استاد یحیوی(برترین شاعر اهل بیت ایرانی)
که ایشون هم اردبیلی هستند و مقام معظم رهبری مستقیما وقتی به اردبیل اومده بودند ، راجب استاد یحیوی سخنان بسیاری گفتند که باعث افتخاره واسه شهرمون، اینم از بهترین بیتی که توی این17سال راجب حسین(ع) شنیدم...: حُسِین غَرقِ بَلا سیماسی خندان حُسین حِیرَتدَ گویدی کاییناتی حُسین پاینده اِتی اَصـــــــــلاتی حُسِینَن اولدی ایسلامین نجاتی اگر قرآنَ واردور اعــــــتقادون حُسینین سوزدَری قُرآن دی والله معنی:حسین غرق در بلاو غم و اندوه هستش ولی بازهم لب هاش میخنده و هنوزم واسه پیروزی نهایی امیدواره،حسین تمام کاینات و جهانیان رو با این کارهاش در شگفت و حیرت گذاشت،حسین نماز رو به اثبات رسانید و رهایی اسلام توسط حسین انجامید اگه به قرآن و آیاتش معتقدی شک نداشته باش که حرفای حسین چیزی از قرآن کمتر نداره و به ولله قسم که حرفای حسین حرفای خدا هستش
Design By : Pichak |