سفارش تبلیغ
صبا ویژن


پـــرواز بــه یــجــای دیــگــه

دکتر علی شریعتی: حسین سرافرازترین  شکست خورده ی  تاریخ بشری  است...؛اگر بردن را بلد نیستی ،همانند حسین خوب باختن را بیاموز...!! شاید نتوان که باطل را ساقط کرد ولی بی گمان می توان رسوایش ساخت...!!

------------------------------------------------------------------------------------

تو قوانین سایت قرار دادن عکس غیر اخلاقی و خودکشی و... ممنوع هستش ولی از جناب مهندس فخری خواهش میکنم  اجازه بدن  این عکسی که این زیر قرار دادم باشه،آخه این عکس تو هاردم بود حیفه تو وب نباشه... 

سر آقا حسین...

دکتر علی شریعتی:درعجبم از مردمی که خود زیر شلاق ظلم وستم زندگی می کنندوبر حسین می گریند که آزادانه زیست وآزادانه مرد.....

--------------------------------------------------------------------------------------

سلام امیدوارم حالتون مثل همیشه( دروغ دروغ ) خوب باشه!!! ما  ایرانی ها  ارادت خاصی به اهل بیت و مخصوصا خدمت آقا اباعبدالله داریم ولی تا حال به این فکر کردین که چرا وقتی اسم یکی از شهدای کربلا به گوشتون میخوره یه جور و یه حال دیگه ای میشین،هر کسی توی اون گوشــــــــــــــه ی دل پرخونش به یه شخصی از شهدای کربلا متوصّل میشه و منم ازین قائده مستثنا نیستم؛نمیدونم چرا وقتی شعری یا مطلبی راجب زینب کبری (س) میشنوم اتوماتیک وار تمام صورتم پر از اشک میشه،نمیدونم این چه مصلحت و حکمتیه،اصولا من یه فردی ام که واسه هر نوحه و مرثیه ای گریه ام نمیگیره ولی وقتی یه بیت از زینب به گوشم میخوره تمام وجودم میلرزه،شاید واسه اینه که به یاد معجر و کشف حجابش میوفتم شاید به یاد سنگ هایی میوفتم که هنگام ورودش به شام تمام مردم به سر و صورتش میکوبیدن،آره...به صورت دختر خلیفه ی مسلمین امیر المومنین سنگ میکوبیدن؛شاید به یاد دل داری دادن هاش توی خیمه ها به رقیه تو شب هایی که دیگه ابالفضل نبود از یتیم ها نگهداری کنه و سخنرانی کوبندش جلو یزید میوفتم شاید  به یاد نوازش کردن های سر بریده ی برادرش میوفتم؛نمـیــــدونم...  ولی این رو میدونم که طبق فرمایش بزرگان: به دست آوردن چیز ارزشمندی اگرچه سخت است ولی مطمئنا نگهداری و حفظ آن به مراتب مشکل تر می باشد... محمد(ص) اسلام را به دست آورد ولی حسین حفظش کرد،حسین اقتدار و سربلندی اسلام  را به اثبات رسانید ولی زینب حفظش کرد... پس کار زینب به مراتب سخت تر از همه چیز بوده؛ همیشه آرزو داشتم که اسم خواهر یا دخترم روزی زینب باشه ولی تو این روزگار دیگه این اسم ها دِمُده شده و جاشونو اسم هایی مثل: ملیکا،الیکا،سارینا،مانیا،کاترینا و...که حتی خودشونم معنای این اسم هارو نمیدونن گرفته؛ واقعا متاسفم واسه فرهنگ خودم!!! واسه افکاری که به اسم به این قشنگی دِمُده میگن؛ واژه ی زینب به معنای: زینتِ پدر؛ زینب به حسین وفادار بود و اقتدار برادرش رو حفظ کرد ولی هیچ از خودتون پرسیدین که ما تو این سال ها ، جز گریه و زاری (البته به صورت نا آگاهانه) کاری کردیم؟؟؟ خداییش واسه چند لحظه هم شده به این سوالم فکر کنین...از کربلا چی میدونیم؟؟؟ آیا کربلا فقط یعنی گریه و زاری؟؟؟ فقط یعنی واسه زخم های حسین گریه کردن؟؟؟ از هدف حسین چی میدونیم؟؟؟ واسه هدف حسین چی کارا کردیم؟؟؟  به قول استاد پناهی :نه ،من کافر نیستم زیرا به گفته هایم ایمان دارم... تو ذهنم یک تریلی محال دارم...ما چرا میفهمیم؟؟؟ ما چرا میدانیم؟؟؟ ما چرا میپرسیم؟؟؟

-------------------------------------------------------------------------------------

دکتر علی شریعتی:آنان که رفتند کاری حسینی کردند. آنان که ماندند باید کاری زینبی کنند...وگرنه یزیدی اند...

 زینب با ما سخن بکو...

دکتر علی شریعتی:ما داستان کربلا را از روز تاسوعا می دانیم وعصر عاشورا ختمش می کنیم...بعد دیگر نمی دانیم چه شد!

---------------------------------------------------------------------------------------

اینم نوشته ی کامل از استادم شریعتی...گل تقدیم شما

زینب با ما سخن بگو...

ای خواهر و ای برادر ؛ ای شما که به انسان بودن معنا دادین

و به آزادی ،جان ؛و به ایمان و امید ، ایمان و امید ؛و با مرگ

شکوهمند خویش به حیات ،زندگی بخشیدید ؛آری ای دوتن...

از آن روز دردناک که خیالی از تصوّرش می هراسد و دل

از دردش پاره می شود، چشمان این ملّت از اشـــک خشک

نشده است...

توده ی ماه قرن ها در عشق به شما می گریند ،وگرنه عشق

تنها با اشک سخن می گوید...؟! یک ملّت در طول تاریخ در

اندوه شما زجّه می کنند ؛ به جرم این عشق تازیانه ها خورده

و قتل عام ها دیده و شکنجه ها کشیده، و هرگز نام شما دو

تن از لبش و یاد شما از خاطرش و آتش بی تاب عشق شما

از قلبش نرفته است؛ هر تازیانه ای که از دژخیم خورده

است ،داغ مهر شما را بر پشت و پهلویش نقش کرده است

ای زینب... ای زبان علی در کام ؛ با ملّت خویش حرف

بزن... ای زن ؛ ای که مردانگی در رکاب تو جوانمردی

آموخت ؛ای زبان علی در کام ای رسالت حسینی بر دوش

ای که از کربلا می آیی و پیام شهیدان رادر میان هیاهوی

همیشگی غدّاره بندانِ جلّادان همچنان به گـــوش تاریـــــخ

میرسانی زینب با ما سخن بگو ،ای دختر علی مگو که بر

شما چه گذشت... مگو که در آن صحرای سرخ چه دیدی

مگو که جنایت در آنجا به کجا ها رسید؛مگو که خداوند آن

روز عزیزترین و پرشکوه ترین ارزش ها و عظمت هایی

که آفریده است؛ یکجا در ساحل فرآت و بر روی ریگ

زار های تپیده ی بیابان تفت چگونه به نمایش آورد...؟؟!!

و بر فرشتگانش ارزه کرد تا بدانند که چرا می بایست بر آدم

سجده کنند...

آری زینب نگو که در آنجا به شما چه گذشت...

نگو که دشمنانتان چه کردنند...؛ دوستانتان چه کردنند؟؟؟

آری ای پیامبرِ انقلاب حسین ما می دانیم ما همه را

شنیده ایم ،تو پیام کربلا را پیام شهیدان را به درستی

گذارده ای... ولی ما لیاقت درک آن را نـــــداریم؛

زینب با ما سخن بگو که چرا اهداف و شخصیت برادرت

برایمان گم شده است،با ما سخن بگو که چرا از کودکی

برای برادرت اشک میریزیم در حالی که از هدف

والای او اطلاع کافی نداریم... ای زینب بگو

که حسین برای گریه و زاریه بعد از خود به نبرد

با کفر نرفت،بگو که هدفی داشت که بعد ازین همه

سالیان سال هنوز برای ما ناشناخته است...!!!

و از روی عادت و بخاطر دردها و مشکلات  خودمان

برای حسیـــــــــــــن گریه و زاری میکنیم...!!

حسین هدفی بزرگ داشت که ما هیچگاه درکش نخواهیم کرد

آری زینب ما میخواهیم حسین ات را...میخواهیم اهدافش را ...

ولی شناخت شما را از ما گرفته اند و از کودکی سختی هایتان

را در گوشمان خواندند...

آری زینب با ما سخن بگو،شاید کسانی باشند بین ما

که خود را از به خواب زدگیه خویش بیدار کنند...

با ما سخن بگو؛شاید راه نجاتی باشد زینب جان...

 

"استاد شهید علی شریعتیدوست داشتن"


نوشته شده در پنج شنبه 91/9/2ساعت 6:54 عصر توسط mohammadshayan1 نظرات ( ) |


Design By : Pichak