سفارش تبلیغ
صبا ویژن


پـــرواز بــه یــجــای دیــگــه

به نام خدای توی اشعار صادق

 

سفره هفت سین

 

سلام عیدتون مبارک و لباتون خندون و دلاتون پر از دلخوشی؛ خوب هستین؟ کم پیدا شدم نه؟ خب متاهلی همینه دیگه بالام جانپوزخند. والله الان که متن آپ شده و شما دارین میخونین من تو راهم و متن رو 29اسفند نیم ساعت قبل از اجرای احسان جون نوشتم و تنظیم کردم تا 1فروردین آپ شه؛ سال پر فراز و نشیبی بود اما یه چیزش ثابت بود اونم شخصیت و اعمال و رفتارم؛آخه هرسال من چند شخصیتی میشدم و گاهی بهترین و گاهی بدترین اما امسال ثابت بودم و این یعنی به عهدم با خدا خیانت نکردم... سال93 با تنهایی و سال رو تحویل کردن با آهنگ "دلخوشی از حصین" تو تنهایی مطلق شروع شد(خونواده مکه بودن و منم که بخاطر کنکور انصراف داده بودم و عید تنهای تنهای تنها با کلی کتاب و تست) کنکورم رسید و خعلی عالی نبود اما خب از خعلیا سر تر و بهتر شدم؛ با مریمم آشنا شدم و پاهام مشکل پیدا کرد و دانشگاه شروع شد ؛ با خانومم خواستگاری و حرفای قول و قرار عقد زده شد؛میگرن سرم مشکل پیدا کرد و تا آستانه ی سرطان مغز استخوان رفتم اما جواب سیتی اسکنم نشون داد که فقط میگرن شدیده؛ اینا اتفاقات مهم سال بود که خوب یا بد اتفاق افتادن و طبق معمول شکر... با مریمم به مسیر و مدار مشخصم ادامه میدم با کلی برنامه و راه های نرفته.
امسال عید خدا بخواد این شهر ها رو خواهیم رفت: انزلی-رشت-نوشهر-نمک آبرود-(یکی از شهر های گلستان دقیق اسمشو نمیدونم)- مشهد مقدس و 6فروردین ایشالله برمیگردیم اردبیل تا خونواده برن ترکیه(آخه من و دایی بابکم ممنوع الخروجیم و من میمونم خونه و اون بخاطر پایان مرخصیش برمیگرده تو اون خراب شده ی لعنتی). 3ساله مشهد نرفتم و کلی بغض و عقده تو دلم جمع شده خب خونواده در طول این3سال3بار رفتن اما من بخاطر درس نرفتم!! ایشالله عیدهای بعدی مریمم کنارمه تا با خیال راحت گام وردارم... حس فوق العاده ایه وقتی به یه دختر حس مالکیت داری حسی که به 100تا دوس دختر نمیتونی داشته باشی؛ اوج خوشبختی یعنی این جمله: مال منه یار منه آخریــــن پناه و سنگر منه هرکی تنهام بذاره سنگ صبور منه. اینا حس قلبیه نه تظاهر برای حرص دادن به یه عده... چون اون یه عده لیاقت و ارزش اینو ندارن که از وقتم و آرامشم کنار دلخوشیم بزنم و برا رو کم کنیشون بنویسم. شکر واسه همه چی شکر. راستش کلی متن آماده کردم برا پست عید اما یاد حرف بهرام افتادم: خرج کلمه واسه کی؟ این ملت؟ هه وقتی بگم و نگم هیچ فرقی نداره!!!
دیگه هیشکی برام مهم نیس تا برای نجاتشم بنویسم و خودمو جر بدم! و تنها امید و هدفم تو این مسیر تاسیس موسسه خیریه کودکان "نیکان" هستش  کمک نامزدم. دیگه آدم سابق نیستم با دیدن یه معتاد یا فاحشه داغون شم؛خب به من چه؟؟ وقتی کاری ازم برنمیاد نهی از منکر کنم ؛خب پس به من چه؟! بنابراین تنها راه حل ایجاد موسسه خیریه برای کودکان هستش تا به بیراهه نرن همون پیشگیری یا همون امر به معروف خودمون.
حرف خاصی ندارم و فقط خواستم از رو ادب و احترام عیدتون رو تبریک بگمگل تقدیم شما

طبق هر سال چند تا دعا برای سال94:
1-خدایا مرام و معرفت و ایمان قلبیم بهت و یاد خودت رو ازم نگیر
2-خدایا سال خوبی باشه برا وطنم و پیشرفت هم نباشه عقبگرد نره
3-خدایا سایه ی پدر مادرم و پدر مادر جدیدم رو از سرم کم نکن
4-خدایا بهم کمک کن قدر فرشته ای رو که بهم سپردی رو بدونم
5-خدایا یاریم کن معدل الف بیارم و بیش از پیش به قدرتت پی ببرم
6-خدایا شکر واسه دشمنام چون قدرت تورو بهم اثبات کردن با ذلیل شدنشون
7-خدایا غرور و عزت نفسم رو ازم نگیر و محتاج هیچ احدی نکن
8-خدایا حق تویی قادر تویی همه ی خوبیا تویی،ناحق هارو ازم بگیر
9-خدایا تن و جسمم ذره ای برام مهم نیس اما بخاطر آرزو های مریمم مثل مرتضی پاشایی که شرمنده ی دل مریمش شد، شرمنده ی دل پاک مریمم نشم

خدایا حتی همه ی اینا مستجاب هم نشه باز شکر و شکر و هزار مرتبه شکر؛ خدایا همیشه طوری دل و خودمو آماده کردم تا همه چیزم رو هرلحظه بخوای بدم و ازم بگیری حتی عزیزترینام رو ؛ خدایا رعب و ترس ازت و عشق و امید بهت رو ازم نگیر

یا علی

 


نوشته شده در شنبه 94/1/1ساعت 4:0 صبح توسط mohammadshayan1 نظرات ( ) |


Design By : Pichak